عشق دوطرفه
#عشق دوطرفه
پارت بیست و شیش.....
#سناریو#تکپارتی#چندپارتی#رمان#هیونجین#استری کیدز
ساعت نزدیکای ۷ صبح بود جه انها به فرودکاه سئول رسیدند و بعد از چهل و سه دقیقه توانستند موفق امیز از صف خارج شوند
م. هیونجین: وای عروسم خوبی
ا. ت: ممنونم
هیونجین: هعی میگم ب ا. ت حسودیم شدا
پ. هیونجین: پسرم ازاین به بعد بساط همینه
م. ا. ت: خب دیگه بیاین بریم خونه یکم استراحت کنین ساعت نزدیکای ده قراره به عمارت چن نفر بیان
ا. ت: منظورتون چیه
م. ا. ت: منظورم اینه ارایشگرا، گارسون ها، خدمتکارها، خدمه مزون ها و.. قراره بیان برا شب
ا. ت: اها باش
انها دو زوج عاشق به عمارت مادر و پدر ا. ت رفتند و هرکدام به اتاقی جدا رفتند و تا ساعت نه استراحت کردند ساعت یازده بود مادر ا. ت نگران بود که شاید انها نیامده باشند که یهو صدای زنگ به صدا امد خدمتکار خانه دررا باز کرد که خدمه و صاحب مزون لباس عروس و ارایشگرا بودند
م. ا. ت: سلام سلام بی زحمت بفرمایین بالا به اتاق دخترم
...
....
...
...
ا. ت: مامان این چطوره؟
م. ا. ت: زیادی شلوغه بعدی
ا. ت: این چی؟
م.ا. ت: اوم لد نیس ولی زیادم جالب نیس بعدی
.........
بالاخره لباس،کفش،جواهرات انتخواب شد (پست بعدی میزارم)
ارایشگر: عزیزم به نظر من به سورتتون میکاپ لایت بیشتر میاد
ا. ت: اوهوم خوب میشه
ارایشگر: بفرمایید اینها مدلامونن انتخواب کنید
((ا. ت یه میکاپ لایت با شینیون ساده ای انتخواب کرد)
پارت بیست و شیش.....
#سناریو#تکپارتی#چندپارتی#رمان#هیونجین#استری کیدز
ساعت نزدیکای ۷ صبح بود جه انها به فرودکاه سئول رسیدند و بعد از چهل و سه دقیقه توانستند موفق امیز از صف خارج شوند
م. هیونجین: وای عروسم خوبی
ا. ت: ممنونم
هیونجین: هعی میگم ب ا. ت حسودیم شدا
پ. هیونجین: پسرم ازاین به بعد بساط همینه
م. ا. ت: خب دیگه بیاین بریم خونه یکم استراحت کنین ساعت نزدیکای ده قراره به عمارت چن نفر بیان
ا. ت: منظورتون چیه
م. ا. ت: منظورم اینه ارایشگرا، گارسون ها، خدمتکارها، خدمه مزون ها و.. قراره بیان برا شب
ا. ت: اها باش
انها دو زوج عاشق به عمارت مادر و پدر ا. ت رفتند و هرکدام به اتاقی جدا رفتند و تا ساعت نه استراحت کردند ساعت یازده بود مادر ا. ت نگران بود که شاید انها نیامده باشند که یهو صدای زنگ به صدا امد خدمتکار خانه دررا باز کرد که خدمه و صاحب مزون لباس عروس و ارایشگرا بودند
م. ا. ت: سلام سلام بی زحمت بفرمایین بالا به اتاق دخترم
...
....
...
...
ا. ت: مامان این چطوره؟
م. ا. ت: زیادی شلوغه بعدی
ا. ت: این چی؟
م.ا. ت: اوم لد نیس ولی زیادم جالب نیس بعدی
.........
بالاخره لباس،کفش،جواهرات انتخواب شد (پست بعدی میزارم)
ارایشگر: عزیزم به نظر من به سورتتون میکاپ لایت بیشتر میاد
ا. ت: اوهوم خوب میشه
ارایشگر: بفرمایید اینها مدلامونن انتخواب کنید
((ا. ت یه میکاپ لایت با شینیون ساده ای انتخواب کرد)
۸.۸k
۳۰ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.