رمان فیک پارت نمیدونم چند شرط کامنت

رمان فیک پارت نمیدونم چند شرط کامنت 20
ج:در کثر ثانیه دستی دور کمرم حلقه شد منو به سمت خودش کشوند و دستی هم روی چونه ت یهو گرمی رو لبام حس کردم
تا به خودم امدم دیدم ول نمیکنه خواستم بزنم بد جاییش که یادم امد مامان بابام جلومونن
هی میزدم تو س.نش که ول کنه ول نکرد نیشکون گرفتم ول نکرد دیگه داشتم نفس کم میاوردم که خودش فهمید ول کرد
ن:هوی پیشت پیشت حالت خوبه؟ 😝😅
ج:پیشت پیشت مرض اصلا حس داری؟ میزم واکنش نشون نمیدی نیشکون گرفتم واکنش نشون ندادی حتما باید نفس کم بیارم که ول کنی؟؟
که دیدم نگاه به گردن بعد سینه هام کرد بعد زبونشو اورد بیرون چشمک زد
واتتتت خدایا این مرد دیونس
ج:پدرجان حالا که با اقا داماد اشنا شدم میتونم ب.
ن:کجا؟
ج:خونه خاله شجاع
پ ج م ج همزمان:جنیییی
ج:بلیییی
رفتم پیششون خودمو ناز کردم گفتم
خواهششش 🥺
لطفا 🥺
با بادیگارد ها میرم
ن؛ خوب پدرسگ بگو کجا میخوای برییی( تو دلش)
ج:باباییی
پ ج:جنی اینجوری نکن
تو یک شاهدختی باید حواست به رفتار
لباس
و ادابت باشه
ج:خوب شما الان کی از من خطایی دیدید؟
من هم لباسم ماشالله ماشالله مث چی دراز برق برقی( منظورش از دراز بلندی لباسه هااا مغزتونو بشویید)
م ج:باشه
ج:مرسییی
بدو بدو کیفم ورداشتم که برم یهو مامانم گفت......
دیدگاه ها (۰)

رمان فیک پارت 3شرط کامنت ها 20تا جوابم نمیدم گولم میزنید نصف...

ارمیا و بیلینک های عزیز اگه اسم برنامه رو خواستید بگید😉

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط