فرصتی دیگر پارت
فرصتی دیگر پارت ۲
{یکی از سر بازای تیرکماندارمون تیر شو به سمتش زد ...........}
{باکوگو میدوعه و شمشیره شو میچرخونه}
{و تیرو رو دفع میکنه}
{و در حالی که جلوعه ایکو بود گفت}
باکوگو هوییییییی « نفله ی خره سانسور داری چیکار میکنیییییییی »
بدبختی که تیرو زد « ببخشید شاهزاده »
&*\خم شدن\*&
باکوگو « سریع از جلو چشام دور شو تا نکشتمت »
{بدبخته فرار میکنه}
{باکوگو با یه چهره ی اعصبانی ولی در قلب
خوشحال و هیجانی}
{دستاشو رو شونه ی ایکو میزاره}
باکوگو « ببینم اسمت ..... چیه »
ایکو «.....ای .....ایکو.... »
باکوگو « ایکو ....میدریا »
{ایکو با چهره ای تعجب زده و نگران سرش رو تکون میده}
باکوگو « منم باکوگو کاتسوکی ام »
{ایکو ترسید و باکوگو سرخ سرخ}
گفت « نترس نمیخوام زنم شی ولی از این به بعد تو ایکو تاکارامونویی باشه »
ایکو « باشه »
{بعد باکوگو ایکو رو بقل میکنههههه}
[جیغغغغغغغغ اهم احساساتی شدم گومممننن
فقط وقتی که پای انیمهس اینحوری میشم 😅]
{بعد باکوگو دست ایکو رو میگره میگه بریم}
ایکو « ببخشید عممم باکوگو »
باکوگو « بهم بگو کاچان باشه »
ایکو « باشه کاچان کتابم افتاده اونور دستمو ولی کن برش دارم »
باکوگو « باشه »
{ ایکو کتابو میزاره تو کیفش ولی}
{شاخه ها با تیغ های بلند از زمین خشک اون رو میگرن و ایکو رو دور خودشون میپیچن}
.
.
.
.
ادامه دارد
خب دوستان تاکارومونو یعنی گنج 😐😐
بله فامیلیه دیگه ای به ذهنم نرسید
خب فعلا بای 👋
{یکی از سر بازای تیرکماندارمون تیر شو به سمتش زد ...........}
{باکوگو میدوعه و شمشیره شو میچرخونه}
{و تیرو رو دفع میکنه}
{و در حالی که جلوعه ایکو بود گفت}
باکوگو هوییییییی « نفله ی خره سانسور داری چیکار میکنیییییییی »
بدبختی که تیرو زد « ببخشید شاهزاده »
&*\خم شدن\*&
باکوگو « سریع از جلو چشام دور شو تا نکشتمت »
{بدبخته فرار میکنه}
{باکوگو با یه چهره ی اعصبانی ولی در قلب
خوشحال و هیجانی}
{دستاشو رو شونه ی ایکو میزاره}
باکوگو « ببینم اسمت ..... چیه »
ایکو «.....ای .....ایکو.... »
باکوگو « ایکو ....میدریا »
{ایکو با چهره ای تعجب زده و نگران سرش رو تکون میده}
باکوگو « منم باکوگو کاتسوکی ام »
{ایکو ترسید و باکوگو سرخ سرخ}
گفت « نترس نمیخوام زنم شی ولی از این به بعد تو ایکو تاکارامونویی باشه »
ایکو « باشه »
{بعد باکوگو ایکو رو بقل میکنههههه}
[جیغغغغغغغغ اهم احساساتی شدم گومممننن
فقط وقتی که پای انیمهس اینحوری میشم 😅]
{بعد باکوگو دست ایکو رو میگره میگه بریم}
ایکو « ببخشید عممم باکوگو »
باکوگو « بهم بگو کاچان باشه »
ایکو « باشه کاچان کتابم افتاده اونور دستمو ولی کن برش دارم »
باکوگو « باشه »
{ ایکو کتابو میزاره تو کیفش ولی}
{شاخه ها با تیغ های بلند از زمین خشک اون رو میگرن و ایکو رو دور خودشون میپیچن}
.
.
.
.
ادامه دارد
خب دوستان تاکارومونو یعنی گنج 😐😐
بله فامیلیه دیگه ای به ذهنم نرسید
خب فعلا بای 👋
- ۲.۹k
- ۲۰ مرداد ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۱۷)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط