من فکر می کنم

من فکر می کنم

الکساندر هم عاشق بود
که تلفن را آفرید
و گرنه

به عقل هیچ آدم عاقلی نمی رسید
که می توان حضور گرم کسی را
از سیمهای سرد عبور داد !
دیدگاه ها (۸)

در پی کافــه دنجی هستم،ته یک کوچه بن بست فراموش شده،که در آن...

دخترم؛نوبتِ مدرسه رفتنت که شد،هم سن و سالهایت نوبت به نوبت م...

...و توبهترین منظره‌ای،مثـل درختِ پرتقـالیکه در پاییز به بار...

من آن شمعم ڪه با سوز دل خویش فروزان می ڪنم...

که دستی روی شونم حس کردم برگشتم _زود باش وسایلت رو جمع کن نم...

part(1)

شاگرد انتقالی پارت ۶۳

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط