ترسم آخر

ترسم آخر
زغم عشق تو دیوانه شوم،

بیخود از خود
شوم و راهی میخانه شوم،

آنقدر باده بنوشم
که شوم مست و خراب،

نه دگر دوست
شناسم نه دگر جام شراب..😔 ☝ ️
دیدگاه ها (۴)

چہ غریب ماندے اے دل ! نہ غمے ، نه غمڪَسارےنہ بہ انتظار یارے ...

دلم کار دست است خودم بافتمش… تارش را از سکوت.. پودش را از تن...

شده تقدیرِ ڪسی باشــی و …قسمت نشود؟سالها گیرِ ڪسیباشــی و …...

🔮 ✨ 🔮 ✨ 🔮 ✨ 🔮 ✨ 🔮 ✨ 🔮 ✨ 🔮 ✨ 🔮 🔮 ✨ 🔮 ✨ 🔮 🔮 🍃 دلم را برایش بها...

🌾🌿🍁بالغ شدن یعنی آرام شدن،نه بی‌تفاوت شدن.یعنی فهمیدنِ اینکه...

💝ترسم از دستِ تو در دامِ بلا جان بدهمیا بسوزم ز غمت ، یا که ...

رمان j_k

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط