که زود فرار کرد منم لباسم رو انتخاب کردم(اسلاید بعد)و پوش
که زود فرار کرد منم لباسم رو انتخاب کردم(اسلاید بعد)و پوشیدم ی نگاه به ساعت کردم خاک بر سرم ۱۲:۴۵ دقیقه هست دیرم شد زود رفتم پایین که با صدای مامان وایسادم
مامان:دخترم زود برگرد مهمون داریم
ا.ت:کی؟
مامان:دختر خالت رائون
ا.ت:واقعا(زوق)
مامان:اوهوم زود برگرد
ا.ت:باشه خداحافظ
زود از خونه زدم بیرون و به راننده گفتم برسونتم مدرسه وقتی رسیدم ساعت ۱:۱۸ بود زود پیاده شدم و رفتم تو مدرسه که دیدم همه دارن میرقصن و خوش میگذرونن منم رفتم پیش بچه
رزی:سلام دختر کجایی
ا.ت:اوف ببخشید دیر کردم
مایا:اشکال نداره ولی چه خوشم کردی هاا
ا.ت:خدایی خوب شدم؟
جنا:عالی شدی
ا.ت:مرسی تو هم قشنگ به خودت رسیدی هاا
جنا:پس چی فکر کردی
همینجوری داشتیم حرف میزدیم که چشمم خورد به تهیونگ وای حتی از قبل هم کراش تر شده بود عر من مرگ🚶🔪
مایا:دختر کجایی دوساعت داریم صدات میکنیم
ا.ت:ها چی آه چیزه من برم سرویس الان میام
رزی:اوکی برو
رفتم دستشویی و ی آبی به صورتم زدم و رفتم بیرون که...
مامان:دخترم زود برگرد مهمون داریم
ا.ت:کی؟
مامان:دختر خالت رائون
ا.ت:واقعا(زوق)
مامان:اوهوم زود برگرد
ا.ت:باشه خداحافظ
زود از خونه زدم بیرون و به راننده گفتم برسونتم مدرسه وقتی رسیدم ساعت ۱:۱۸ بود زود پیاده شدم و رفتم تو مدرسه که دیدم همه دارن میرقصن و خوش میگذرونن منم رفتم پیش بچه
رزی:سلام دختر کجایی
ا.ت:اوف ببخشید دیر کردم
مایا:اشکال نداره ولی چه خوشم کردی هاا
ا.ت:خدایی خوب شدم؟
جنا:عالی شدی
ا.ت:مرسی تو هم قشنگ به خودت رسیدی هاا
جنا:پس چی فکر کردی
همینجوری داشتیم حرف میزدیم که چشمم خورد به تهیونگ وای حتی از قبل هم کراش تر شده بود عر من مرگ🚶🔪
مایا:دختر کجایی دوساعت داریم صدات میکنیم
ا.ت:ها چی آه چیزه من برم سرویس الان میام
رزی:اوکی برو
رفتم دستشویی و ی آبی به صورتم زدم و رفتم بیرون که...
۹.۶k
۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.