رمان سفر برای عشق پارت ۱۱
رمان سفر برای عشق پارت ۱۱
ویو تهیونگ
بعد از رفتن به خونه پدر و مادر ا.ت که قبول کردن ازش خواستگاری کنم واقعا خیلی خوشحال بودم پس به ا.ت زنگ زدم
تهیونگ : ا.ت آماده شو دارم میام
ا.ت : باشه تهیونگا
ویو بعد از رسیدن
تهیونگ : ا.ت کجایی من رسیدم
ا.ت : اینجام ددی جونم رفتی خونه مامانم اینا چی گفتی بهشون
تهیونگ : چیزی نشد فقط تو میخوای اینارو بپوشی ؟
ا.ت : آره دیگه مگه میخوایم کجا بریم میریم ساحل دیگه
تهیونگ : نه اینجوری نمیشه بیا اینو بپوش
ا.ت : چرا این ؟
تهیونگ : عه ا.ت اذیت نکن دیگه بیا اینو بپوش
ا.ت : باشه
تهیونگ : خب منم برم لباسام رو بپوشم
چند دقیقه بعد
ا.ت : تهیونگا بیا زیپ اینو ببند
تهیونگ : واو ا.ت چقدر خوشگل شدی !
ا.ت : لباست چقدر خوشگله تهیونگا !
تهیونگ : خب دیگه بستم بریم ؟
ا.ت : بریم
ویو ا.ت
دخل ماشین بودیم که یه دفعه تهیونگ ازم پرسید
تهیونگ : ا.ت بچه کوچولو دوست داری ؟
ا.ت : چیزی شده چرا اینو میپرسی؟
تهیونگ : نه فقط پرسیدم
ا.ت : خب آره دوست دارم
ویو بعد از رسیدن
تهیونگ : خب رسیدیم چاگیا پیاده شو تا بریم
ا.ت : باشه بریم
تهیونگا !
تهیونگ : جانم ا.ت چیزی شده ؟
ا.ت چرا همه اینجان مامان بابام عمم اینا و کل اعضا ؟
تهیونگ : آره دیگه میخوام سوپرایزت کنم
ادامه دارد....................
لایک ۷
کامنت ۷
💓💓💓💓💓💓
اسلاید ۲ لباس ا.ت
اسلاید ۳ لباس تهیونگ
اسلاید ۴ میکاپ ا.ت
💓💓💓💓💓💓💓
ویو تهیونگ
بعد از رفتن به خونه پدر و مادر ا.ت که قبول کردن ازش خواستگاری کنم واقعا خیلی خوشحال بودم پس به ا.ت زنگ زدم
تهیونگ : ا.ت آماده شو دارم میام
ا.ت : باشه تهیونگا
ویو بعد از رسیدن
تهیونگ : ا.ت کجایی من رسیدم
ا.ت : اینجام ددی جونم رفتی خونه مامانم اینا چی گفتی بهشون
تهیونگ : چیزی نشد فقط تو میخوای اینارو بپوشی ؟
ا.ت : آره دیگه مگه میخوایم کجا بریم میریم ساحل دیگه
تهیونگ : نه اینجوری نمیشه بیا اینو بپوش
ا.ت : چرا این ؟
تهیونگ : عه ا.ت اذیت نکن دیگه بیا اینو بپوش
ا.ت : باشه
تهیونگ : خب منم برم لباسام رو بپوشم
چند دقیقه بعد
ا.ت : تهیونگا بیا زیپ اینو ببند
تهیونگ : واو ا.ت چقدر خوشگل شدی !
ا.ت : لباست چقدر خوشگله تهیونگا !
تهیونگ : خب دیگه بستم بریم ؟
ا.ت : بریم
ویو ا.ت
دخل ماشین بودیم که یه دفعه تهیونگ ازم پرسید
تهیونگ : ا.ت بچه کوچولو دوست داری ؟
ا.ت : چیزی شده چرا اینو میپرسی؟
تهیونگ : نه فقط پرسیدم
ا.ت : خب آره دوست دارم
ویو بعد از رسیدن
تهیونگ : خب رسیدیم چاگیا پیاده شو تا بریم
ا.ت : باشه بریم
تهیونگا !
تهیونگ : جانم ا.ت چیزی شده ؟
ا.ت چرا همه اینجان مامان بابام عمم اینا و کل اعضا ؟
تهیونگ : آره دیگه میخوام سوپرایزت کنم
ادامه دارد....................
لایک ۷
کامنت ۷
💓💓💓💓💓💓
اسلاید ۲ لباس ا.ت
اسلاید ۳ لباس تهیونگ
اسلاید ۴ میکاپ ا.ت
💓💓💓💓💓💓💓
۳.۶k
۲۴ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.