آسی ندارم رو کنم من باختم خود را

آسی ندارم رو کنم، "من " باختم خود را
با آتش خود سوختم تا ساختم خود را

باری گران بودم ،ولی بی طاقت از این راه....
عمری به دوش ِ این و آن انداختم خود را!

هر جا گناهی بود، اسبِ سرکشِ روحم
رامم شد و با دست ِ خود ،هِی تاختم خود را

من پرچمی بودم که با هر باد رقصیدم
تا عاقبت در دره ها افراختم خود را!

از پیشِ آیینه به سردی رد شدم، دیدی؟!
دیدی نگاهش کردم و نشناختم خود را !
#فریبا_صفری_نژاد #
دیدگاه ها (۲)

جهان را بی تو می‌خواهم چکار؟ ای نازنین برگردجهانِ بی تو یعنی...

گر چه هرگز عاشقی از من پریشان‌تر نداشتاوج احساس مرا نسبت به ...

مانسل بوسه های ممنوع بودیمعشق را میان لبهای هم پنهان کردیم ت...

نرگس آتش پرستی داشت شبنم می فروختبا همان چشمی که می زد زخم م...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط