آسی ندارم رو کنم، "من " باختم خود را
آسی ندارم رو کنم، "من " باختم خود را
با آتش خود سوختم تا ساختم خود را
باری گران بودم ،ولی بی طاقت از این راه....
عمری به دوش ِ این و آن انداختم خود را!
هر جا گناهی بود، اسبِ سرکشِ روحم
رامم شد و با دست ِ خود ،هِی تاختم خود را
من پرچمی بودم که با هر باد رقصیدم
تا عاقبت در دره ها افراختم خود را!
از پیشِ آیینه به سردی رد شدم، دیدی؟!
دیدی نگاهش کردم و نشناختم خود را !
#فریبا_صفری_نژاد #
با آتش خود سوختم تا ساختم خود را
باری گران بودم ،ولی بی طاقت از این راه....
عمری به دوش ِ این و آن انداختم خود را!
هر جا گناهی بود، اسبِ سرکشِ روحم
رامم شد و با دست ِ خود ،هِی تاختم خود را
من پرچمی بودم که با هر باد رقصیدم
تا عاقبت در دره ها افراختم خود را!
از پیشِ آیینه به سردی رد شدم، دیدی؟!
دیدی نگاهش کردم و نشناختم خود را !
#فریبا_صفری_نژاد #
۷۰۵
۲۱ خرداد ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.