پیراهنت را در خیابان دیدهام

پیراهنت را در خیابان دیده‌ام
بارانی‌ات را در باران !
و سیگارت را ...
بین دوهزار انگشت غریبه
انگار تو را میان شهر قسمت کرده اند !
و سهم همه را داده اند.
مردمان ...
لبخندت را داده‌اند به هم !
عطرت را ...
به عابرانی که از کنارم می‌گذرند
و نامت را ...
تکه تکه در نام‌شان پنهان کرده‌اند
و سایه‌ات را ...
میان شهر قسمت کرده‌اند
و سهم همه را داده‌اند
و دلتنگی‌ ات ..‌.
برای من مانده‌ است....
دیدگاه ها (۹)

من خــو ڪـرده‌امبه این انتــظاربه این پرســه زدن‌هادر اسڪــل...

تقــدیم به ڪسی ڪه نامــش در بــهار من یــادش در اندیــشه ی ...

پــنج قــدم تا #خـــوشبختی:#قــلبت را مـملوء از #مــهربانی ڪ...

🍁چــه شـــاعــرانه است فــــــریادشان زیــر پاهایــمان!!!! ب...

---پارت ۱: سکوت شبانهباران آرام روی خیابان‌های خیس شهر می‌با...

## رمان مافیایی نامجون: سایه‌های نقره‌ای## قسمت دهم: تعادل ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط