پیراهنت را در خیابان دیده ام
پیراهنت را در خیابان دیدهام
بارانیات را در باران !
و سیگارت را ...
بین دوهزار انگشت غریبه
انگار تو را میان شهر قسمت کرده اند !
و سهم همه را داده اند.
مردمان ...
لبخندت را دادهاند به هم !
عطرت را ...
به عابرانی که از کنارم میگذرند
و نامت را ...
تکه تکه در نامشان پنهان کردهاند
و سایهات را ...
میان شهر قسمت کردهاند
و سهم همه را دادهاند
و دلتنگی ات ...
برای من مانده است....
بارانیات را در باران !
و سیگارت را ...
بین دوهزار انگشت غریبه
انگار تو را میان شهر قسمت کرده اند !
و سهم همه را داده اند.
مردمان ...
لبخندت را دادهاند به هم !
عطرت را ...
به عابرانی که از کنارم میگذرند
و نامت را ...
تکه تکه در نامشان پنهان کردهاند
و سایهات را ...
میان شهر قسمت کردهاند
و سهم همه را دادهاند
و دلتنگی ات ...
برای من مانده است....
۲.۴k
۲۰ آبان ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۹)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.