خشت به خشت

خِشت به خشت
خانه ی دل را
از آسِ خاجِ خالِ لبت بنا کردم

به پیکی
از جامِ شرابِ شراره های نگاهت
قمار میبازم،
حکم این است
حاکم همیشه شمایی


‌‌‌‌ ‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‌‌‎
دیدگاه ها (۲)

بامن بمان که بی تو هستی به جز تهی نیستای با تو ماندن من، توج...

از شوق داشتن تو‌میخواهم با یک دسته گلِ اطلسی به دیدن خدا برو...

من معجزه را فردی می‌نامم که می‌شود ؛در آغوشش عالم و آدم را ا...

هر مصرعی از عشق توچنگ میزند بر قلب منبیت بیتش را هر غزلپر می...

دلم پر آتش و چشمم پرآب شد هر دو دو خانه نذر تو کردم خراب شد ...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۳

"همزن " و "آبمیوه گیری" ام را از هم جدا کردم .زن و شوهرند و ...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط