هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت ۳

《براتون جبران میکنم آقای کیم 》
《نیازی نیست خانم چو》
پاهام رو به سمت صندلی های بالایی کلاس تند کردم و ردیف بالا صندلی پنجم از سمت راست نشستم ..سوئیشرتم رو در اوردم
نگاهی به سومی کردم دو ردیف پایین تر از من نشسته بود و داشت عینک میزد...به به ..ته بامزه گی رو در آورد
استاد وارد شد کلاسمون کلا بیست نفره
استاد از سومی خواست بیاد پایین و خودش رو معرفی کنه
سومی خودش رو معرفی کرد و وقتی داشت میرفت بشینه در کلاس وا شد
میدونستم کیه ،لی هه این ،دختری که توی کل دانشگاه به lating girl معروف بود
دختری با موهای نسبتا بلند قهوه ای روشن ،فوق العاده باهوش و با استعداد ولی همیشه ی خدا دیر میرسه
مثل همیشه لباس های روشن پوشیده یه شلوار دم پای جین و یه و شومیز سفید و موهاش رو با کلیپس جمع کرده
استاد:《اینم از ویژگی های یکی از بهترین دانشجو های منه دیگه...برو بشین خانم لی》
《من واقعا شرمنده ام》
هه این رفت نشست کنار سومی ...خوبه حداقل یه نفر کنارشه و مراقبشه ،وایسا جین ؟چرا برات مهم کسی مراقبش باشه؟
خل شدم
سعی کردم به سومی نگاهی نکنم ولی کل کلاس به جز حرف های تیکه ای و نکته هایی که یادداشت کردم همش حواسم به سومی و هه این بود
هه این خیلی خوب تونسته بود توی یه ساعت کلاس مون با سومی ارتباط بگیره
وقتی کلاس تموم میشه میون تمام کاغد هایی که روش شماره اس و روی میزمه ،خال زیر چشم سومی برام میدرخشه
اوکی ..بسه نمیتونم با مغزم بجنگم .واقعا برام دختر خاصی میتونه باشه ...ولی خب ،من ..قول دادم دیگه وارد رابطه نشم
هه این دست سومی رو میگیره و میبرتش بیرون
کیفم رو جمع میکنم و سویشرت رو انداختم رو کتفم به سمت بیرون رفتم
داشتم دنبال نامجون میگشتم که دیدم کنار یه دختر وایساده ،دختری که کل کلاس بهش نگاه کردم ،سومی
یه سوال دارم :《چرا نامجون باید با سومی حرف بزنه ؟از خنده های سومی معلومه خیلی باهم خوبن 》
نامجون موهای سومی رو ناز کرد و بعدش سومی همراه هه این رفت
نامجون نگاهش را به من داد ،لب خندی زد و چال گونه هاش دیده شد
دیدگاه ها (۳)

سعی کردم مغز خودم رو درگیر سوالی که روی مغزم حک شده دور باشم...

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور ( پارت ۵)

هزارمین قول انگشتی را به یاد اور پارت دوم

هزارمین قول انگشتی را یه یاد اور پارت اول

فیک جدید

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط