عشق مافیایی
عشق مافیایی
Part =24
(ب مناسبت تولد هوپی گذاشتم)
ویو کاترین
کوک گفت
ما میخواییم باهم ازدواج کنیم
بقیه و من خندمون گرفت
_من جدیم
(×بابای کوک)
×پسرم صبر داشته باش 😂
+کوک خیلی زود داری پیش میری 😂
_هوف من ک میگم دیرم شده ولی باش 😒
(پرش زمانی عمارت کوک)
ویو کاترین
رفتم لباسام و عوض کردم ی دوش 5 دقیقه ای گرفتم و ولو شدم رو تختم پتو رو کشیدم روم و خوابیدم
صبح
وقتی بیدارم شدم تو بغل کوک بودم ولی من ک دیشب سر جام خوابیدم پس اینجا چیکار میکنم؟
اومدم از جام بلند شم ک کوک بغلشو محکم تر کرد
+وای کوک خفه شدم
_ب اندازه کافی ازم دور بودی
+ولی من گشنمه
_اوف شکمو نمیزاری از بغلت لذت ببرم
بعد بلند شدیم رفتیم پایین اجوما هم بودش اومد و بغلم کرد(✓اجوما)
✓سلام دخترم صبحت بخیر خوبی چیزیت نشده؟
منم بغلش کردم
+سلام اجوما مرسی خوبم نه چیزیم نشده شما خوبی؟
از بغلم اومد بیرون
✓منم خوبم ببخشید عزیزم بغلت کردم اخه نگرانت بودم
+*لبخند*مشکلی نیست
+صبحونه حاضره؟
✓بله دخترم بفرمایید
+ممنونم
_اوهوم منم اینجاما
+*خنده کوچیکی*بیا بریم صبحونمون و بخوریم
_بریم
پرش زمانی
بعد صبحونه
ویو کاترین
صبحونه رو خوردیم بعد از کوک پرسیدم
+راستی تهیونگ چیشد؟
_هیچی حالش خوبه از کارش پشیمون بود و عذر خواهی کرد
+ اها
+کوک حوصلم سر رفته
_بریم حیاط پشتی قدم بزنیم؟
+ارههه
خیلی حیاط پشتی رو دوست داشتم خیلی باصفا بود پر از گلای رز قرمز و کلی گلای دیگ بود ی تاب با ی الاچیقم داشت
رفتیم اونجا
نشستم رو تاب و چشام و بستم ک احساس کردم یکی از پشت دارم هولم میده برگشت دیدم کوکه لبخندی زدم و ب رو ب روم نگاه کردم
+کوک
_جونم
+میدونی چقدر دوست دارم؟
_منم خیلی دوست دارم
_دوست دارم زودتر باهم ازدواج کنیم
+منم
_پس چرا دیشب گفتی زوده *با حالت شَر*
+چون الان واقعا زوده بانی کوچولو
_هوف
....
شرطا
10 لایک
9کامنت
❤️
🫰🏻
Part =24
(ب مناسبت تولد هوپی گذاشتم)
ویو کاترین
کوک گفت
ما میخواییم باهم ازدواج کنیم
بقیه و من خندمون گرفت
_من جدیم
(×بابای کوک)
×پسرم صبر داشته باش 😂
+کوک خیلی زود داری پیش میری 😂
_هوف من ک میگم دیرم شده ولی باش 😒
(پرش زمانی عمارت کوک)
ویو کاترین
رفتم لباسام و عوض کردم ی دوش 5 دقیقه ای گرفتم و ولو شدم رو تختم پتو رو کشیدم روم و خوابیدم
صبح
وقتی بیدارم شدم تو بغل کوک بودم ولی من ک دیشب سر جام خوابیدم پس اینجا چیکار میکنم؟
اومدم از جام بلند شم ک کوک بغلشو محکم تر کرد
+وای کوک خفه شدم
_ب اندازه کافی ازم دور بودی
+ولی من گشنمه
_اوف شکمو نمیزاری از بغلت لذت ببرم
بعد بلند شدیم رفتیم پایین اجوما هم بودش اومد و بغلم کرد(✓اجوما)
✓سلام دخترم صبحت بخیر خوبی چیزیت نشده؟
منم بغلش کردم
+سلام اجوما مرسی خوبم نه چیزیم نشده شما خوبی؟
از بغلم اومد بیرون
✓منم خوبم ببخشید عزیزم بغلت کردم اخه نگرانت بودم
+*لبخند*مشکلی نیست
+صبحونه حاضره؟
✓بله دخترم بفرمایید
+ممنونم
_اوهوم منم اینجاما
+*خنده کوچیکی*بیا بریم صبحونمون و بخوریم
_بریم
پرش زمانی
بعد صبحونه
ویو کاترین
صبحونه رو خوردیم بعد از کوک پرسیدم
+راستی تهیونگ چیشد؟
_هیچی حالش خوبه از کارش پشیمون بود و عذر خواهی کرد
+ اها
+کوک حوصلم سر رفته
_بریم حیاط پشتی قدم بزنیم؟
+ارههه
خیلی حیاط پشتی رو دوست داشتم خیلی باصفا بود پر از گلای رز قرمز و کلی گلای دیگ بود ی تاب با ی الاچیقم داشت
رفتیم اونجا
نشستم رو تاب و چشام و بستم ک احساس کردم یکی از پشت دارم هولم میده برگشت دیدم کوکه لبخندی زدم و ب رو ب روم نگاه کردم
+کوک
_جونم
+میدونی چقدر دوست دارم؟
_منم خیلی دوست دارم
_دوست دارم زودتر باهم ازدواج کنیم
+منم
_پس چرا دیشب گفتی زوده *با حالت شَر*
+چون الان واقعا زوده بانی کوچولو
_هوف
....
شرطا
10 لایک
9کامنت
❤️
🫰🏻
۷.۴k
۲۸ بهمن ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.