پارت چهار
The father of the mafia
P4
ات: مگه من چیکارت کردم؟
سوجین: هیچی
این دختر فازش چیه
سوجین ویو *
از دیروز دیگه دوست ندارم باهاش بگردم چون...
فلش بک به دیروز *
بعد از اینکه ات رفت دیدم دیدم چند تا از بچه ها صحبت می کنن
/ اون پسره رو دیدین ات باهاش رفت؟ اونو دو روز پیش تو بار دیدم با یه دختر همو میبوسیدن
٪ واقعا؟ خب به ما چه
/ چون هفته ی قبلش با یه دختر دیگه رفت تو اتاق
٪ پس داداشش هرزست
/مطمئن باش خودشم یه هرزست
پایان فلش بک *
بعد از اون ناراحت شدم چون از اولش گفتم این دختره خوشگله حتما داداش خوشگل هم داره و باهاش دوست شدم اما اصلا قصدم دوستی با اون نبود، وقتی فهمیدم دادشش هر روز با یکیه دیگه نخواستم باهاش دوست باشم
ات ویو *
تو فکر بودم، این دختره چش بود، مگه من چیکارش کردم اصلا مهم نیست
استاد اومد
استاد: امروز یه دانش اموز جدید داریم
دانش اموزا: دوباره؟ دیروزم یه دانش اموز جدید داشتیم
از قیافشون انگار خوشحال بودن
یه پسر خوشتیپ اومد تو
سوجون: سلام من هان سوجون هستم
دیدم یکی روشو کرد سمت من
∆ رفتارش خیلی مثل توعه، مثل تو مغرور و خشن بنظر میاد
واکنش خاصی نشون ندادم اما یه لبخند کوچیک زدم
استاد: برو اونجا بشین سمت راست ات
اومد نشست
(زنگ ناهار)
نشسته بودم غذامو میخوردم که احساس کردم یکی نشست پیشم. اون پسره سو.. اها سوجون بود
سوجون: سلام من... میشه تو درسایی که عقبم کمکم کنی؟
تو کلاس خیلی سرد و مغرور بنظر می رسید اما اینجا خیلی دوست داشتنیه
ات: خب راستش منم تازه اومدم به این دانشگاه اما درسایی که بلدمو یادت میدم
سوجون: مرسی
داشتم یادش میدددم که زنگ خورد و رفتیم کلاس قبل از اینکه استاد بیاد
سوجون: میشه شمارتو بهم بدی ممکنه کارت داشته باشم
ات: بنویس ****
سوجون: مرسی
معلوم بود دخترای کلاس دارن از حسودی میترکن ولی اگه بابام بفهمه به معنای واقعی حکم مرگمو امضا می کردم
سوجون ویو *
وقتی رفتم تو کلاس یه دختر بود که بنظر مغرور و سرد میومد اما وقتی ازش کمک خواستم خیلی مهربون و دوست داشتنی بود
ات ویو *
وقتی دانشگاه تموم شد رفتم بیرون منتظر موندم تا بیان دنبالم که یکی از دخترای دانشگاه اومد پیشم
/ میدونستی برادرت هرزست
ات: هووی، لقب خودتو رو داداش من نزار
/ اگه هرزه نیست چرا تو بار یروز با یه دختر س. س میکنه یروز با یکی دیگه؟
ات:(یقشو گرفت) درست صحبت کن دختره هرزه ی عوضی
که دیدم ماشین بابام اومد
ات: شانس اوردی، وگرنه همینجا خاکت می کردم
رفتم سوار ماشین شدم
/اون دختر دیوونست
ات: سلام
تهیونگ: سلام
بینمون سکوت بود که...
تهیونگ: دیشب وقت رقص بهت خوش گذشت؟(عصبی)
ات: خب.. اون... چیزه... منو بزور برد، نمیخواستم... باهاش برقصم
ادامه دارد...
P4
ات: مگه من چیکارت کردم؟
سوجین: هیچی
این دختر فازش چیه
سوجین ویو *
از دیروز دیگه دوست ندارم باهاش بگردم چون...
فلش بک به دیروز *
بعد از اینکه ات رفت دیدم دیدم چند تا از بچه ها صحبت می کنن
/ اون پسره رو دیدین ات باهاش رفت؟ اونو دو روز پیش تو بار دیدم با یه دختر همو میبوسیدن
٪ واقعا؟ خب به ما چه
/ چون هفته ی قبلش با یه دختر دیگه رفت تو اتاق
٪ پس داداشش هرزست
/مطمئن باش خودشم یه هرزست
پایان فلش بک *
بعد از اون ناراحت شدم چون از اولش گفتم این دختره خوشگله حتما داداش خوشگل هم داره و باهاش دوست شدم اما اصلا قصدم دوستی با اون نبود، وقتی فهمیدم دادشش هر روز با یکیه دیگه نخواستم باهاش دوست باشم
ات ویو *
تو فکر بودم، این دختره چش بود، مگه من چیکارش کردم اصلا مهم نیست
استاد اومد
استاد: امروز یه دانش اموز جدید داریم
دانش اموزا: دوباره؟ دیروزم یه دانش اموز جدید داشتیم
از قیافشون انگار خوشحال بودن
یه پسر خوشتیپ اومد تو
سوجون: سلام من هان سوجون هستم
دیدم یکی روشو کرد سمت من
∆ رفتارش خیلی مثل توعه، مثل تو مغرور و خشن بنظر میاد
واکنش خاصی نشون ندادم اما یه لبخند کوچیک زدم
استاد: برو اونجا بشین سمت راست ات
اومد نشست
(زنگ ناهار)
نشسته بودم غذامو میخوردم که احساس کردم یکی نشست پیشم. اون پسره سو.. اها سوجون بود
سوجون: سلام من... میشه تو درسایی که عقبم کمکم کنی؟
تو کلاس خیلی سرد و مغرور بنظر می رسید اما اینجا خیلی دوست داشتنیه
ات: خب راستش منم تازه اومدم به این دانشگاه اما درسایی که بلدمو یادت میدم
سوجون: مرسی
داشتم یادش میدددم که زنگ خورد و رفتیم کلاس قبل از اینکه استاد بیاد
سوجون: میشه شمارتو بهم بدی ممکنه کارت داشته باشم
ات: بنویس ****
سوجون: مرسی
معلوم بود دخترای کلاس دارن از حسودی میترکن ولی اگه بابام بفهمه به معنای واقعی حکم مرگمو امضا می کردم
سوجون ویو *
وقتی رفتم تو کلاس یه دختر بود که بنظر مغرور و سرد میومد اما وقتی ازش کمک خواستم خیلی مهربون و دوست داشتنی بود
ات ویو *
وقتی دانشگاه تموم شد رفتم بیرون منتظر موندم تا بیان دنبالم که یکی از دخترای دانشگاه اومد پیشم
/ میدونستی برادرت هرزست
ات: هووی، لقب خودتو رو داداش من نزار
/ اگه هرزه نیست چرا تو بار یروز با یه دختر س. س میکنه یروز با یکی دیگه؟
ات:(یقشو گرفت) درست صحبت کن دختره هرزه ی عوضی
که دیدم ماشین بابام اومد
ات: شانس اوردی، وگرنه همینجا خاکت می کردم
رفتم سوار ماشین شدم
/اون دختر دیوونست
ات: سلام
تهیونگ: سلام
بینمون سکوت بود که...
تهیونگ: دیشب وقت رقص بهت خوش گذشت؟(عصبی)
ات: خب.. اون... چیزه... منو بزور برد، نمیخواستم... باهاش برقصم
ادامه دارد...
۶.۱k
۱۸ آبان ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.