دیشب

دیشَب،
سَر و صِداش نمیذاشت چَشم رو هَم بِذارَم...
به زَحمَت یه پِلکَمو دادَم بالا و تویِ تاریڪی سَعے ڪَردَم بِبینَمِش،
- چه مَرگِتھ‌ نِصفه شَبی!
سَروصِدا خوابید، نورِ گوشیو گِرفت توو صورَتِش،
+ اینجا نِوِشته هَر موقع دِلِتون گِرفته بود و دِلتَنگ بودین بِبافین موهاتونو!
دیوونه‌ای بود واسه خودِش، تَعَجُب نَڪَردَم...!
- خُب؟!
دوباره ڪَله کَرد توو کُمُد،
+ این ڪِش ریز مِشڪیامو نَدیدی؟!
خواب از سَرَم پَرید،نِشَستَم و تِڪیه دادَم به دیوار ...
خیره شُدَم به بَرقِ موهایِ تازه کوتاه شُده‌اش تویِ تاریکی
- چے؟!
کَلافه پوف ڪَرد ...
+ ڪَری مَگه؟! میگَم نِوِشته هَر وَقت دِلتَنگ بودین بِبافین موهاتونو...
زانو بَغَـل گِرِفتَم و مُچالھ شُدَم توو خودَم،
- خُب!
مَشغولِ گَشتَن شُد دوبارھ‌ ،
+ بایَد... بایَد چِل گیس ڪُنَم موهامو 🙂🌧((:


















[ اووم،
مَظلومانه تَرین مودِ آدَم در وَصفِ رَفتَن‌ مَعشوق می‌تونه این بیت شِعر از کاظِم بَهمَنی باشه، :)

"روحِ بَرخاسته از مَن،تَهِ این کوچه بایست!
بیش از این دور شَوی از بَدَنَم ،میمیرَم ... 🙂🖤🌱"]


#آناهیتا 🖤
دیدگاه ها (۰)

دیشَب رَفتیم زیرِ دِرَختِ خُرمالو که دوستِش داری؛هِی شِمُردی...

شایَد باوَرِت نَشه گاهی از شِدتِ دِلتَنگیراضی به هَر چی بودَ...

‏یه‌جایی شاملو میگه: «مَن دَر بی‌حوصِلِگی‌هایَم، با تو زِندگ...

میگَم ...چِجوريِ كه نَبودَنِت هَم مِثلِ بودَنِت شَبيهِ بَقيه...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط