P

P4
روز کنسرت یونگی ویو

صبح از خواب بیدار شدم ساعت 7بود و ما 11 کنسرت داشتیم خیلی سریع کارامو کردمو رفتم استودیو سریع گیریممو انجام دادن که ساعت حودود 10ونیم بود


بعد از کنسرت ویو ا. ت
از محدوده کنسرت زدم بیرون رفتم تو ماشین
ا. ت: دیونه جذاب ص.. صبر کن ببینم ن... نهه نه نه نه گوشیش زنگ خورد


ا. ت: بله؟

یوری: ا. ت رییس اون پولارو میخواد پیش توعه دیگه

ا. ت: اره اومدم بعد تماس رفتم سر باند و پولارو دادم بهش داشتم بر میگشتم که یونگی رو دیدم

یونگی: توی کنسرت ندیدمت . خوش گذشت؟

ا. ت: ا... ام اره واقا محشر بود مم...... داشتم حرف میزدم که.. دوست پسرمو دیدم که... که ی زنو میبوسید

یونگی: امم خوبی نگاشو دنبال کردن رسیدم به یه پسره که ی دخترو میبوسید ا. ت تو میشناسی.... با حرفش حرفامو قط کرد


ا. ت: دوست پسرمه... البته تا امروز بود رفتم نزدیکش که هول کرد و دختررو هول داد اونور

پسره: ااا..... ت اینجا چیکار میکونی ها


ا. ت: هیچی فیلم عاشقانه میدیدم که همه چیز خراب شد و.. ولی تو چطور تونستی رابطه 4 سالمونه له کنی زیر پاهات؟ دختره اومد و هولم داد که یونگی گرفتم

یونگی: هی عوضی چه گوهی میخوری

پسره: به دوست دختر من دست نزن

یونگی: دوست دخترت؟ هه هه اگه دوسش داشتی اینکارو باهاش نمیکردی عوضی! بریم ا. ت
گفتم ببرمش بار یکم حالش بهتر شه ولی نه من نه ا. ت از اینده هر دومون خبر داشتیم.......
دیدگاه ها (۱)

P5 یک ماه بعد دکتر : تو مطمعنی میخوای بچرو نگه داری؟ بارداری...

P6 شوگا : کلافه تو موهام دست کشیدم که دیدم ی کاغذ برداشت و ش...

من و تو Part23ا. ت ویو بلاخره  بعدی ی هفته مرخص شدم حالم واق...

من و تو part22 کوک ویو با گفتن این حرف دکتر قلبم برای یک دیق...

فیک مافیای سیاه من part 3

love Between the Tides¹⁸ ا/ت خیلی احساس ترس تو خونه ی تهیونگ...

فیک مافیای سیاه من part 2

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط