P

P5

یک ماه بعد

دکتر : تو مطمعنی میخوای بچرو نگه داری؟ بارداری سختی داری ها ا. ت!!


ا. ت: م.. من مطمعنم


دکتر : اوکی

ا. ت: ای وای دیرم شد ممنونم دکتر


دکتر:🙂



ا. ت: رفتم سمت شرکت امروز با یکی از گروه های کیوان قرار داشت ی م توی این مدت از باند اومدم بیرون و توی یک شرکت حسابی مشغول کارم و فقط چند هفته با این گروه کار داریم بعدش همه چی تموم میشه

منشی: خانم کیم تشریف اوردین


ا. ت: اره. اومدن؟

منشی: بله توی اتاق رییس هستند

ا. ت: خوبه رفتم و وارد اوتاق شدم ک... که

ا. ت و شوگا باهم: تو!


نامجون :اوووو شماها همدیگرو میشناسین؟


ا. ت: نه.. نه فقط قیافشون اشنا بود برام... همین . جناب رییس چرا نگفتین با گروه بی تی اس قرار داریم


هیونجین: ام باید میگفتم؟


ا. ت: شاید



یکساعت بعد:

ا. ت: خوبه اینم از این پس همتونو فردا سر صحنه میبینمتون اروم رفتم روی مبل ن شستم یکم دلم درد میکرد

هیونجین : چیشد خوبی؟

ا. ت: اره اعضا داشتن یکی یکی میرفتم بیرون

هیونجین: باشه مامان کوچولو  دکتر چی گفت هوم

ا. ت: بچه سالمه

هیونجین: خوبه الان میام حرف میزنیم باید باهاشون کنم

ا. ت: اوکی برو اروم رفتم سمت دفترم که با صدای در به خودم اومدم

شوگا: بچه منه مگه نه

ا. ت: تو اینجا چیکار میکنی

شوگا : سوال منو جواب بده بچه منه( داد)

ا. ت: ا... اره

شوگا: وقط سقط گرفتی

ا. ت: این حرفش قلبمو شکوند. نه

شوگا: چی؟

ا. ت: من این بچرو سقط نمیکنم.......
دیدگاه ها (۰)

P6 شوگا : کلافه تو موهام دست کشیدم که دیدم ی کاغذ برداشت و ش...

P7 ویو اعضا توی خونه نام: خب دوستان شوگا از دیشب هیچی نخورده...

P4روز کنسرت یونگی ویو صبح از خواب بیدار شدم ساعت 7بود و ما 1...

من و تو Part23ا. ت ویو بلاخره  بعدی ی هفته مرخص شدم حالم واق...

مرگ بی پایان پارت ۳۱

love Between the Tides²⁹م: تو خونه ی ما براش نامه نوشته بودی...

پارت ۹۷ فیک ازدواج مافیایی

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط