شمعیم و دلی مشعله افروز و دگر هیچ
شمعیم و دلی مشعلهافروز و دگر هیچ
شب تا به سحر گریهیِ جانسوز و دگر هیچ
افسانه بود معنی دیدار که دادند
در پرده یکی وعدهیِ مرموز و دگر هیچ
خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات
مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
زین قوم چه خواهی؟ که بهین پیشهورانش
گهوارهتراشاند و کفندوز و دگر هیچ
زین مدرسه هرگز مطَلَب علم که اینجاست
لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ
خواهد بدل عمر، بهار از همه گیتی
دیدار رخ یار دلافروز و دگر هیچ
#ملك_الشعراى_بهار
┅═•❃♥️❃•═┅
شب تا به سحر گریهیِ جانسوز و دگر هیچ
افسانه بود معنی دیدار که دادند
در پرده یکی وعدهیِ مرموز و دگر هیچ
خواهی که شوی باخبر از کشف و کرامات
مردانگی و عشق بیاموز و دگر هیچ
زین قوم چه خواهی؟ که بهین پیشهورانش
گهوارهتراشاند و کفندوز و دگر هیچ
زین مدرسه هرگز مطَلَب علم که اینجاست
لوحی سیه و چند بدآموز و دگر هیچ
خواهد بدل عمر، بهار از همه گیتی
دیدار رخ یار دلافروز و دگر هیچ
#ملك_الشعراى_بهار
┅═•❃♥️❃•═┅
۱۳.۲k
۱۸ دی ۱۴۰۰