وهمسبز

#وهم-سبز

چه گریزیست ز من؟

چه شتابیست به راه ؟

به چه خواهی بردن

در شبی اینهمه تاریک پناه؟



مرمرین پلهء آن غرفهء عاج!

ای دریغا که ز ما بس دور است

لحظه ها را در یاب

چشم فردا کور است

نه چراغیست در آن پایان

هر چه از دور نمایانست

شاید آن نقطهء نورانی

چشم گرگان بیابانست



می فرو مانده به جام

سر به سجاده نهادن تا کی؟

او در اینجاست نهان

می درخشد در می

گر بهم آویزیم من و تو

ما دو سرگشتهء تنها، چون موج

به پناهی که تو می جویی، خواهیم رسید

اندر آن لحظهء جادویی اوج!

#فروغ-جان-فرخ زاد
دیدگاه ها (۲۳)

تو کجایی که مرا یاد کنیمن که دلتنگ توام...تنگی قلب من از رفت...

ساعت ب وقتⓗ:ⓗ همان تنهایےهمیشگیست جونم واسات بگه ک:رفتٖم، مر...

#وداعمی روم خسته افسرده وزار سوی منزگه ویرانه ی خویشبه می بر...

من میــنویسم از تو، تو میـنویسی از منانگار ما دو روحیم، در ا...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط