تک پارتی غرورمخالفعشق
تک پارتی #غرور_مخالف_عشق
صدای زنگ در
کوک: هونگیا ... در رو باز کن وای امروز کلید رو نیاوردم
هونگیا: دخترا برین تو کمد
چرا مگه کیه
هونگیا: گفتم برین اه زود باشید دیگه برین تو کمد
ب ب باشه باشه
کوک: اه چرا در رو باز نمیکنه
هونگیا: سلام عشقم بعدم بغلش میکنه
کوک: چرا درو باز نمیکنی
هونگیا: ببخشید توی دستشویی بود
کوک: خب.. نمیخوای بزاری بیام داخل
هونگیا: امم اما من خیلی خوابم میاد میشه فردا؟
کوک: اما..
هونگیا : خیلی خوابم میاد وای...
کوک: باشه خدافظ
هونگیا: خدافظ عزیزم
(یک روز بعد)
کوک: در رو باز میکنه میره داخل خونه هونگیا
و هونگیا تو...
هونگیت رو لخ. ت با ۳ تا دختر روی تخت میبینه
کوک: هونگیااا
هونگیا: چ چیه چی شده ک کوک برات توضیح میدم
کوک: نمیخوام برای خودم متاسفم تو غرورمو خورد کردی
هونگیا: ا اما نه نرو کوک
کوک: تو خیلی دختر بازی
و از خونه میره بیرون
کوک بسیار تنهایی عذاب میکشه و از عشق متنفر میشه
چند سال بعد
کوک: در حال راه رفتن در خیابون
تهیونگ: سلام
کوک: شما؟
تهیونگ: دنبالت بودم
کوک: میاد رد بشه که تهیونگ دستشو میگیره
تهیونگ: دوست پسر داری؟
کوک: نه چه ارتباطی با شما داره
تهیونگ: ساده, زیبا,و لب های...
کوک: ببخشید؟ میشه مزاحم نشی
تهیونگ : واست پیشنهاد دارم
کوک: نه جواب نه هست
تهیونگ: مگه میدونی چیه
کوک: نه اما..
تهیونگ: پیشنهاد سک.س
کوک: چه سودی واسم داره
تهیونگ: باعث میشه خودتو خالی کنی فک کردی نمیدونم جدا شدی
کوک: اون چند سال پیش بود
تهیونگ: اونم همینجوری خیانت کرد
کوک: خب شاید..
تهیونگ: این شمارم اینم ادرسم فردا شب میبینمت روز هاش تو هفته ۵ بار
کوک: زیاده
تهیونگ: خیله خب تو هفته سه بار
کوک: فردا تصمیم میگیرم
تهیونگ: منتظرم
فردا شب ساعت ۹
کوک: برم نه نرم اره برم وای نمیدونم
چند دقیقه بعد
کوک جلوی در خونه ی تهیونگ
تهیونگ: اومدی؟
کوک: اره
تهیونگ: مطمئنم پشیمون نمیشی
کوک: وارد میشه خونه بوی الکل و عرق سگی میده
تهیونگ: چیه چرا وایستادی
کوک: اینجا؟
تهیونگ: اره با لب شروع کنیم
کوک: اوکیه
تهیونگ لباشو میزاره رو لب کوک
کوک: لباس تهیونگ رو باز میکنه و تهیونگ هم لباس کوک تهیونگ کوک رو می اندازه روی تخت و بدنش رو میلیسه و پایین میاد میرسه به جای حساس و وقتی گرم میشن..
کوک شلوار تهیونگ رو پایین میکشه و جای حساس رو میکنه داخلش و بعد هم ادامه میدن
صبح کوک و تهیونگ روی تخت لخت خوابیدن
کوک : من باید برم..
تهیونگ : اول شلوارتو بپوش
کوک: دارم پا میکنم بعد به سرعت از خونه میره بیرون
هفته اول ۳ روز این کار رو انجام میدن
و هفته دوم هم انجام میدن میرسه به هفته سوم
کوک: وای این چه حسیه همش میخوام شب بشه
تهیونگ: کاش شب بشه زود بیاد
چند ساعت بعد
کوک: بلاخره باید برم
صدای زنگ در
کوک: هونگیا ... در رو باز کن وای امروز کلید رو نیاوردم
هونگیا: دخترا برین تو کمد
چرا مگه کیه
هونگیا: گفتم برین اه زود باشید دیگه برین تو کمد
ب ب باشه باشه
کوک: اه چرا در رو باز نمیکنه
هونگیا: سلام عشقم بعدم بغلش میکنه
کوک: چرا درو باز نمیکنی
هونگیا: ببخشید توی دستشویی بود
کوک: خب.. نمیخوای بزاری بیام داخل
هونگیا: امم اما من خیلی خوابم میاد میشه فردا؟
کوک: اما..
هونگیا : خیلی خوابم میاد وای...
کوک: باشه خدافظ
هونگیا: خدافظ عزیزم
(یک روز بعد)
کوک: در رو باز میکنه میره داخل خونه هونگیا
و هونگیا تو...
هونگیت رو لخ. ت با ۳ تا دختر روی تخت میبینه
کوک: هونگیااا
هونگیا: چ چیه چی شده ک کوک برات توضیح میدم
کوک: نمیخوام برای خودم متاسفم تو غرورمو خورد کردی
هونگیا: ا اما نه نرو کوک
کوک: تو خیلی دختر بازی
و از خونه میره بیرون
کوک بسیار تنهایی عذاب میکشه و از عشق متنفر میشه
چند سال بعد
کوک: در حال راه رفتن در خیابون
تهیونگ: سلام
کوک: شما؟
تهیونگ: دنبالت بودم
کوک: میاد رد بشه که تهیونگ دستشو میگیره
تهیونگ: دوست پسر داری؟
کوک: نه چه ارتباطی با شما داره
تهیونگ: ساده, زیبا,و لب های...
کوک: ببخشید؟ میشه مزاحم نشی
تهیونگ : واست پیشنهاد دارم
کوک: نه جواب نه هست
تهیونگ: مگه میدونی چیه
کوک: نه اما..
تهیونگ: پیشنهاد سک.س
کوک: چه سودی واسم داره
تهیونگ: باعث میشه خودتو خالی کنی فک کردی نمیدونم جدا شدی
کوک: اون چند سال پیش بود
تهیونگ: اونم همینجوری خیانت کرد
کوک: خب شاید..
تهیونگ: این شمارم اینم ادرسم فردا شب میبینمت روز هاش تو هفته ۵ بار
کوک: زیاده
تهیونگ: خیله خب تو هفته سه بار
کوک: فردا تصمیم میگیرم
تهیونگ: منتظرم
فردا شب ساعت ۹
کوک: برم نه نرم اره برم وای نمیدونم
چند دقیقه بعد
کوک جلوی در خونه ی تهیونگ
تهیونگ: اومدی؟
کوک: اره
تهیونگ: مطمئنم پشیمون نمیشی
کوک: وارد میشه خونه بوی الکل و عرق سگی میده
تهیونگ: چیه چرا وایستادی
کوک: اینجا؟
تهیونگ: اره با لب شروع کنیم
کوک: اوکیه
تهیونگ لباشو میزاره رو لب کوک
کوک: لباس تهیونگ رو باز میکنه و تهیونگ هم لباس کوک تهیونگ کوک رو می اندازه روی تخت و بدنش رو میلیسه و پایین میاد میرسه به جای حساس و وقتی گرم میشن..
کوک شلوار تهیونگ رو پایین میکشه و جای حساس رو میکنه داخلش و بعد هم ادامه میدن
صبح کوک و تهیونگ روی تخت لخت خوابیدن
کوک : من باید برم..
تهیونگ : اول شلوارتو بپوش
کوک: دارم پا میکنم بعد به سرعت از خونه میره بیرون
هفته اول ۳ روز این کار رو انجام میدن
و هفته دوم هم انجام میدن میرسه به هفته سوم
کوک: وای این چه حسیه همش میخوام شب بشه
تهیونگ: کاش شب بشه زود بیاد
چند ساعت بعد
کوک: بلاخره باید برم
- ۶.۲k
- ۰۴ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط