دوست داشتنت

- دوست داشتنت!
دوست داشتنت وظیفه‌ام که نبود، فریضه‌ام بود
به جا آوردمش، تا پایِ جان
در هر مکان و در هر دقیقه‌ای...
دوست داشتنت عشق که نبود، آیین بود
بدان مشر‌َف شدم
بی قیل و قال و بی بوق و کرنایی..
دوست داشتنت نماز که نبود، اما گذاردمش
شبانه روزی هزار رکعت
به وقت صبح و ظهر و شام...
دوست داشتنت زکات که نداشت، اما پرداختمش
به هر دمی و به هر بازدمی به هر نفس...
دوست داشتنت دینی بود، که مخفیانه به آن ایمان آوردم،
دینی که جز تنهایی ثوابی نداشت!

عرفان_نظر_آهاری
#خاص
دیدگاه ها (۸)

به من می‌گفت:"چشم‌های تو مرا به این روز انداخت.این نگاهِ تو ...

مزین می کند وقتی که با قالیچه ایوان رافراهم می کنم من هم بسا...

.همیشه میگفت جز من کسی را دوست ندارد!میگفت اولین و آخرین نفر...

#ﺍﻋﺘﺒﺎﺭ ﺁﺩﻣﻬﺎ ، ﺑﻪ ﺣﻀﻮﺭﺷﺎﻥ ﻧﯿﺴﺖﺑﻪ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺍﯼ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻧﺒﻮﺩﻧﺸﺎ...

دوست داشتنت وظیفه‌ ام که نبود ، فریضه‌ ام بود ؛ به جا آوردمش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط