پارت
پارت²²
×اون کوکیه-جئون جونگکوک
+برادرت؟
×ارع،اون و برادرت باهم دوست بودن و سر تو دعوا کردن و کار به قتل برادرت کشید
+الان منظورت اینه که همون که داخل خونه جیمین بود و منو به خونه تو اورد قاتل برادرمه
×اگه باهم ازدواج کنیم میتونم انتقام برادرتو از برادرم بگیرم
با همین حرفها کم کم احساساتی شدم و اروم اروم نزدیک سینه تهیونگ شدم و صورتمو داخل گردنش پنهان کردم
ویو تهیونگ
این هاناعه،همونی که مقاومت میکرد که نزدیکش بشم،این هانا نیس،شایدم من خوابم،اگه خوابه دوس دارم اصلا بیدار نشم
با دستام صورتشو نزدیک خودم کردم و یه بوسه دو ثانیه ای به روی لباش زدمو اشکاشو با دستام پاک کردم
وقتی هوا سرد تر شد سقف ماشین رو بستمو هانا هم بغل من ،سرشو روی سینه من گذاشت و خوابید،محو زیباییش شده بودم تا اینکه جونگکوک زنگ زد،برای اینکه هانابیدار نشه سریع رد کردم و رفتم اینستا که ببینم چیکارم داره.....
خب بنظرتون چیکار داره؟
شرط نمیزارم فقط نظربدین
×اون کوکیه-جئون جونگکوک
+برادرت؟
×ارع،اون و برادرت باهم دوست بودن و سر تو دعوا کردن و کار به قتل برادرت کشید
+الان منظورت اینه که همون که داخل خونه جیمین بود و منو به خونه تو اورد قاتل برادرمه
×اگه باهم ازدواج کنیم میتونم انتقام برادرتو از برادرم بگیرم
با همین حرفها کم کم احساساتی شدم و اروم اروم نزدیک سینه تهیونگ شدم و صورتمو داخل گردنش پنهان کردم
ویو تهیونگ
این هاناعه،همونی که مقاومت میکرد که نزدیکش بشم،این هانا نیس،شایدم من خوابم،اگه خوابه دوس دارم اصلا بیدار نشم
با دستام صورتشو نزدیک خودم کردم و یه بوسه دو ثانیه ای به روی لباش زدمو اشکاشو با دستام پاک کردم
وقتی هوا سرد تر شد سقف ماشین رو بستمو هانا هم بغل من ،سرشو روی سینه من گذاشت و خوابید،محو زیباییش شده بودم تا اینکه جونگکوک زنگ زد،برای اینکه هانابیدار نشه سریع رد کردم و رفتم اینستا که ببینم چیکارم داره.....
خب بنظرتون چیکار داره؟
شرط نمیزارم فقط نظربدین
- ۷.۱k
- ۰۹ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط