پارت
پارت²³
تو اینستاگرام تهیونگ
+تهیونگ -جونگکوک
+کار داری
-اره
+چیه
-این اومده خونه میگه باید هانارو ببینه وگرنه منو میکشه
+کی؟جیمین؟
-ارع،میگه هانارو نبینم تورو میکشم
+خب من الان چیکارکنم
-الان کجایی
+لب ساحل
-سریع بیا خونه
+من نمیام خونه
-بلندشو بیا گفتم
+بگو هر غلطی که دوص داره بکنه من هانارو بهش نمیدم
گوشیو خاموش کردمو خوابیدم
صبح ساعت ⁸
ویو هانا
سقف بسته بود ولی واضح معلوم بود دوتا دختر از پشت پنجره داشتن مارو نگاه میکردن
منم اروم از تهیونگ جدا شدمو در ماشینو که باز کردم
موهای دوتاشونو با دو تا دستام گرفتم رفت جلوتو و به شدت ماهاشونو به سمت جلو هل دادم،داد زدن
:دخترا +هانا -تهیونگ
:چته روانی
+من چمه شما چطونه مث اسکولا وایسادین نگاه کردن منو......
حرفمو ادامه ندادم تا دیدم تهیونگ اومدو......
تو اینستاگرام تهیونگ
+تهیونگ -جونگکوک
+کار داری
-اره
+چیه
-این اومده خونه میگه باید هانارو ببینه وگرنه منو میکشه
+کی؟جیمین؟
-ارع،میگه هانارو نبینم تورو میکشم
+خب من الان چیکارکنم
-الان کجایی
+لب ساحل
-سریع بیا خونه
+من نمیام خونه
-بلندشو بیا گفتم
+بگو هر غلطی که دوص داره بکنه من هانارو بهش نمیدم
گوشیو خاموش کردمو خوابیدم
صبح ساعت ⁸
ویو هانا
سقف بسته بود ولی واضح معلوم بود دوتا دختر از پشت پنجره داشتن مارو نگاه میکردن
منم اروم از تهیونگ جدا شدمو در ماشینو که باز کردم
موهای دوتاشونو با دو تا دستام گرفتم رفت جلوتو و به شدت ماهاشونو به سمت جلو هل دادم،داد زدن
:دخترا +هانا -تهیونگ
:چته روانی
+من چمه شما چطونه مث اسکولا وایسادین نگاه کردن منو......
حرفمو ادامه ندادم تا دیدم تهیونگ اومدو......
- ۶.۳k
- ۱۲ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط