خبر

« خبر »

خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
نخواست او به من خسته ـ بی گمان ـ برسد
عذاب بیشتر از این ؟ که پیش چشم خودت
کسی که سهم تو باشد به دیگران برسد
چه می کنی ؟ اگر او را که خواستی یک عمر
به راحتی کسی از راه ناگهان برسد ...
رها کنی برود از دلت جدا باشد
به آن که دوست ترش داشته ، به آن برسد
رها کنی بروند و دو تا پرنده شوند
خبر به دورترین نقطه ی جهان برسد
گلایه ای نکنی ، بغض خویش را بخوری
که هق هق تو مبادا به گوش شان برسد
خدا کند که ... نه ! نفرین نمی کنم که مباد
به آن که عاشق او بوده ام زیان برسد
خدا کند فقط این عشق از سرم برود
خدا کند که فقط زود آن زمان برسد ...
« نجمه زارع »
دیدگاه ها (۱۷)

کافه تنهایی منcafe4fasl.mihanblog.comشده آیا که نفهمی که چه ...

وقتی در جاده دیدمتجاده‌ ی مستقیمکه از میان درختان سدر می‌گذش...

یکی باید باشدیکی که آدم را صدا کندبه نام کوچک اش صدا کندیک ج...

این بار زنده می خواهمتنه در رویا نه در مجازاین که خسته بیایی...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط