در حسرت دیدار تو آنقدر خمارم

در حسرت دیدار تو آنقدر خمارم
آنقدر که شب تا به سحر،گاه شمارم

ای دلبر دیوانه مَبَر،جور به کارم
من در دو جهان غیر تو دلخواه ندارم

دیوانه ای از بند خود آزادمو
گه در غم و اندوهمو،گه شادمو

چون بیدِ به رقص آمده در بادمو
چشمان پریشان تو بُردست قرارم

من در دو جهان غیر تو دلخواه ندارم

ای دلبر سر مست نظر باز من
ای عشق من،ایمان من ای راز من

ای نغمه ی مستانه ی در ساز من
آهنگ تو پیچیده در آوازِ دو تارم .....
دیدگاه ها (۴)

میروم درخلوت دل صحبتی دیگر کنم صحبت ازاین روزگارِ بی در و پی...

دراین سرای بی کسی درد تو را کشیده امدوان دوان به عشق تو بلا ...

این هوای دل تنگ‌ است که می گریاند؟یا صدای غزلت باز مرا می خو...

مانده ام تا چه کنم اینهمه تنهایی رایا تو بی من چه کنی آنهمه ...

You must love me... P5

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط