آدم است دیگر
آدم است دیگر
یکهو دیدی خسته شد...
حوصله اش سر رفت،
مثلا رنگ لاکش دلش را زد و ناخن هایش را از ته چید
یا مدل موهایش را دوست نداشت و کله اش را برق انداخت اصلا!
یا مثلا دیگر نه سیگار مارلبورو،نه اشنو،نه کنت و نه بهمن دلش نخواست و یکهو ترک کرد!
دلش نخواست تلخی قهوه را و پناه برد به شیرینی چای قند پهلوی استکان های کمر باریک مادربزرگ ها
یا اینکه خاطره و نوستالژی و حسرت دیوانه اش کرد و همه ی عکس های قدیمی را آتش زد!
یکهو دیدی یک شب نشست و تمام آهنگ های مورد علاقه اش را پاک کرد و فقط گذاشت یک آهنگ با صدای خسته ی داریوش بماند،یا چه میدانم...بنان!
یا مثلا صبح همان شب خسته از دویدن ها و بیدار شدن های بی خودی تمام روز در رخت خوابش ماند و زل زد به سقف بالای سرش!
اصلا به سرش زد و زد همه چیز را شکست ...حتی شیشه ی ادکلن مورد علاقه اش را!
یا مثلا دلش خواست دیگر نباشد و همه چیزش را جا گذاشت و فرار کرد از همه...یا نه،بهتر بگویم...از خودش!
آدمیزاد است خب...
گاهی خسته می شود،
اما کسی چه می داند چه بلایی سر شاعری آمده که از شعر و غزل بیزار شده است!!!
یکهو دیدی خسته شد...
حوصله اش سر رفت،
مثلا رنگ لاکش دلش را زد و ناخن هایش را از ته چید
یا مدل موهایش را دوست نداشت و کله اش را برق انداخت اصلا!
یا مثلا دیگر نه سیگار مارلبورو،نه اشنو،نه کنت و نه بهمن دلش نخواست و یکهو ترک کرد!
دلش نخواست تلخی قهوه را و پناه برد به شیرینی چای قند پهلوی استکان های کمر باریک مادربزرگ ها
یا اینکه خاطره و نوستالژی و حسرت دیوانه اش کرد و همه ی عکس های قدیمی را آتش زد!
یکهو دیدی یک شب نشست و تمام آهنگ های مورد علاقه اش را پاک کرد و فقط گذاشت یک آهنگ با صدای خسته ی داریوش بماند،یا چه میدانم...بنان!
یا مثلا صبح همان شب خسته از دویدن ها و بیدار شدن های بی خودی تمام روز در رخت خوابش ماند و زل زد به سقف بالای سرش!
اصلا به سرش زد و زد همه چیز را شکست ...حتی شیشه ی ادکلن مورد علاقه اش را!
یا مثلا دلش خواست دیگر نباشد و همه چیزش را جا گذاشت و فرار کرد از همه...یا نه،بهتر بگویم...از خودش!
آدمیزاد است خب...
گاهی خسته می شود،
اما کسی چه می داند چه بلایی سر شاعری آمده که از شعر و غزل بیزار شده است!!!
۴.۵k
۱۹ اردیبهشت ۱۳۹۸
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.