سناریو کوتاه 🖤✨

با تمام سرعتش شروع کرد به دویدن!
قطعا این خبر فردا زیادی مورد انتقاد قرار می‌گرفت.
پسر پادشاه کشور دیشب از قصر فرار کرده!
آرزو میکرد پدرش پیداشخ نکنه وگرنه تنبیه سختی در انتظارشه!
ولی اون اگر هم میخواست نمیتونست اونجا بمونه.
اونا اون رو مجبور کرده بودن تا با یه دختر از قبلیه قدرتمند ازدواج کنه؛
در صورتی که اون عاشق یه پسر شده بود و این حتی برای پدرش دلیل محکمتری بود که ازدواجشو با دختر رسمی کنه.
پس براش مهم نبود بعد از فرار از کشورش چه اتفاقی برای نیفته مهم این بود میتونست هنوز خودشو متعلق به عشقش بدونه!