fake j hope

fake j_hope
part*1

ا.ت
وایی چقدر امروز خسته کننده بود رفتم تو اتاقم و لباس مو عوض کردم خودمو انداختم رو تخت
و یه پیام دادم به جانی
ا.ت: سلام
جانی: سلام عشقم
ا.ت: خوبی
جانی: ممنون خب میای بریم بیرون دور بزنیم
ا.ت: نه عزیزم خستم
جانی: خب باشه عزیزم شب بخیر
ا.ت: شب بخیر

من اسمم لیا یک ساله که با جانیم خیلی دوسش دارم اونم خیلی دوسم داره ما از خانواده مافیا هستیم به همین دلیل به مامان و بابام نگفتم که جانی دوست پسرمه در هفته هم فقط دو روز میبینمش

م:لیا دخترم بیا پایین یه خبر داره پدرت
ا.ت: اومدم
سریع رفتم پایین
ا.ت: چیشده
پ:یه خبر خوب یه خبر بد دارم کدوم بگم
ا.ت: اول خبر بد بگو
پ: خب باشه خبر بد اینه که داریم تو شرکت افت میکنیم
م: این که خیلی بده پس خبر خوب چیه
پ:میخوام با یکی شریک بشم
م: کیو میگی
پ: خانواده جانگ
ا.ت: خانواده جانگ کی هستن
پ: اوناهم یه خانواده پولدار هستن که خود اقای جانگ اومد این درخواست بهم داد گفت که ناراحت نباش درست میشه
ا.ت: اینکه عالیه
پ: آره خیلی خوبه فردا شب هم میخوان بیان
که دیگه شراکتمون شروع کنیم
ا.ت: موفق باشید خب من خیلی خوابم میاد برم بخوابم
رفتم تو اتاقم خوابیدم

#جیهوپ
#جی_هوپ
#فیک
#سناریو