قمار عشق
#قمار_عشق
#فیک
Part: 12
ویو کوک
صبح با صدای زنگ در از خواب پاشدم ا. ت هنوز خوابیده بود رفتم پایین در رو باز کردم دیدم یوناست
*کوک فقط شرتک پاش بود لباس نداشت*
ویو راوی
یونا یه دختر عملیه که کوک دوسش نداره و ازش متنفره اما به اجبار یونا باهاش خوابیده و یونام فاز عقاب برداشته فکر میکنه کوک دوست پسرشه..
( ♕علامت یونا)
♕سلام اوپا صبت بخیر
&هزار بار بهت گفتم بهم نگو اوپا
♕باش اوپا
&یونا
♕جانم(با عشوه)
&بیا بشیین باهات کار دارم
♕بله
&ببین من اصلا دوست ندارم.. بیا جداشیـ...
+کوک دلم خیلی درد میکنه(با صدای تقریبا بلند)
ویو ا. ت
صب با درد شدیدی از خواب پاشدم دیدم کوک نیست وقتی به دیشب فکر کردم بجای اینکه ناراحت شم یکم خوشحال شدم چون انگار کوکم هم دوستم داشت.(مریضی دیگه) رفتم پایین و کوک رو صدا کردم..
ویو یونا
دیدم یه دختر از پله ها اومد پایین اون لباسایی که من برای کوک خریده بودم رو تن کرده بود
یعنی با کوک خوابیده. هر..زه
&ا. ت بلند شدی
♕ا. ت؟
+شما؟
♕یعنی تو بخاطر این هر..زه ازم خسته شدی
+حرف دهنتو بفهم. من هر..زه نیستم بلکه تو هستی
ویو یونا
خون جلو چشم و گرفت رفتم و یه سیلی محکم زدم بهش که افتاد زمین
♕خفه شو
&داری چه غلطی میکنی
ویو ا. ت
یک دفعه دیدم زد تو صورتم اینقدر محکم زد که افتادم زممین و دل دردم شدید شد جوری که اشکام شروع به باریدن کردن
+(گریه)
&گمشو بیرون از خونه یه من
♕باشه ولی دارم براتون
ویو یونا
انتقام خودمو میگیرم بلایی سرت میارم که از عاشق کوک شدن پشیمون شی(داداش کوک کلا تورو دوس نداشتتتتت)
#فیک
Part: 12
ویو کوک
صبح با صدای زنگ در از خواب پاشدم ا. ت هنوز خوابیده بود رفتم پایین در رو باز کردم دیدم یوناست
*کوک فقط شرتک پاش بود لباس نداشت*
ویو راوی
یونا یه دختر عملیه که کوک دوسش نداره و ازش متنفره اما به اجبار یونا باهاش خوابیده و یونام فاز عقاب برداشته فکر میکنه کوک دوست پسرشه..
( ♕علامت یونا)
♕سلام اوپا صبت بخیر
&هزار بار بهت گفتم بهم نگو اوپا
♕باش اوپا
&یونا
♕جانم(با عشوه)
&بیا بشیین باهات کار دارم
♕بله
&ببین من اصلا دوست ندارم.. بیا جداشیـ...
+کوک دلم خیلی درد میکنه(با صدای تقریبا بلند)
ویو ا. ت
صب با درد شدیدی از خواب پاشدم دیدم کوک نیست وقتی به دیشب فکر کردم بجای اینکه ناراحت شم یکم خوشحال شدم چون انگار کوکم هم دوستم داشت.(مریضی دیگه) رفتم پایین و کوک رو صدا کردم..
ویو یونا
دیدم یه دختر از پله ها اومد پایین اون لباسایی که من برای کوک خریده بودم رو تن کرده بود
یعنی با کوک خوابیده. هر..زه
&ا. ت بلند شدی
♕ا. ت؟
+شما؟
♕یعنی تو بخاطر این هر..زه ازم خسته شدی
+حرف دهنتو بفهم. من هر..زه نیستم بلکه تو هستی
ویو یونا
خون جلو چشم و گرفت رفتم و یه سیلی محکم زدم بهش که افتاد زمین
♕خفه شو
&داری چه غلطی میکنی
ویو ا. ت
یک دفعه دیدم زد تو صورتم اینقدر محکم زد که افتادم زممین و دل دردم شدید شد جوری که اشکام شروع به باریدن کردن
+(گریه)
&گمشو بیرون از خونه یه من
♕باشه ولی دارم براتون
ویو یونا
انتقام خودمو میگیرم بلایی سرت میارم که از عاشق کوک شدن پشیمون شی(داداش کوک کلا تورو دوس نداشتتتتت)
۷.۹k
۱۴ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.