ما نسلی بودیم که با تهدید تا سه میشمارم چشم میزاشتیم

‏ما نسلی بودیم که با تهدید "تا سه میشمارم" چشم میزاشتیم ‏ولی انقدر با وجدان بودیم اون وسط یه "دو و نیم" جا میکردیم تا دوستمون بهتر قایم شه.
گاهی هم "دوو هفتادو پنج" جا میکردیم
دیدگاه ها (۰)

عاشقتم پدرسگ حال من نگاکل دنیا به مازدن، تو هم مارو بگا

این روزها انقدر فریادهایم را درون خودم ریخته امکه اگر به چشم...

هرزگی مختص تن فروشی نیست!ربطی به جنسیت نداره... همین که ازاع...

دربه دری تموم میشهبا این تن شکسته

عععررررررررر بچه ها خیلی سعی کردم جلوی خودم و بگیرم نرم لپاش...

خاطره بگم!محله‌های قدیم مثل یه خونه بود. خونه‌ها اتاقهاش بود...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط