نرسد دست تمنا چو به دامان شما

نرسد دست تمنا چو به دامان شما
می توان چشم دلی دوخت به ایوان شما

از دلم تا لب ایوان شما راهی نیست
نیمه جانی است دراین فاصله،قربان شما



#فریدون_مشیری
دیدگاه ها (۲)

یک قفل زدم بر دل و پیمانه شکستم ساقی نظر انداخت به ...

دلم بابونه و باراندلم یک دشت بی پایاندلم یک هم سُرایی باصدای...

دست های منبر کاغذجهان را شعر می کند ...رم را برای ایتالیابرج...

این چیست که چون دلهره افتاده به جانمحال همه خوب است، من اما ...

مرا تو ای صنما در کنار باید و نیستچرا تو را نگه مهربار باید ...

دوپارتی

با توام آااااای ! پدر سوخته بازی کافی ستهی خرابم کنی و باز ب...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط