لیا. حواست کجاست دختر؟
لیا. حواست کجاست دختر؟
ا.ت. نمیدونم لیا خیلی امروز بی حوصلم
لیا. دست نزن من جمعش میکنم تو برو سفارش اون پسره رو بگیر
ا.ت . ب..باش
دفترچم رو برداشتم و رفتم پیش پسره
ا.ت. ببخشید چی میل دارید؟
یهو پسره سرش رو بالا کرد و نگاهم کرد و بعد از کمی مکث جواب رو داد
ته. ویسکی(سرد)
ا.ت. چشم
رفتم پشت بار به لیا گفتم یه ویسکی اماده کنه تا براش ببرم
ا.ت. لیا یه ویسکی بیار
لیا. باش
ویسکی رو برای اون پسره بردم و گذاشتم روی میز
ا.ت. بفرمایید
یهو پامو گذاشتم جلو که پام کج شد و افتادم تو بقل اون پسره
ته. میخوای بمیری؟(بم و اروم)
ا.ت. ببخشید
ته. پس زود بلند شو
سریع از تو بقلش بلند شدم و خیلی سریع رفتم پیش لیا
ا.ت. واییی خاک برسرم کنن من چرا اینطوری شدم امروز
لیا. هعی ا.ت مطمئنی حالت خوبه؟ میخوای بری خونه من هستما؟
ا.ت. اره لیا باید برم خونه
لیا. از خداته ! برو من هستم
ا.ت. خیلی ممنون اونی خدافظ
لیا. بای
کیفم رو برداشتم و از بار زدم بیرون هوا خیلی تاریک بود پیاده تا خونه خیلی فاصله بود ولی مجبور بودم برم تو راه حس کردم یکی داره تقیبم میکنه برگشتم ولی پشتم کسی نبود
که دوباره حس کردم برای همین پیچیدم تو یه کوچه که گمم کنه ولی یهو از پشت یکی جلوی دهنم رو گرفت هرچی میخواستم جیغ بزنم صدام در نمیومد که بعدش بیهوش شدم و ...
وقتی چشمام رو باز کردم تو یه جای سرد و تاریک بودم هیچی تنم نبود دست و پاهام بهم چسپیده بود و چشمام بسته بود ولی دهنم باز بود
ا.ت. کمکککککککککک(جیغ)
ته. نیازی نیست عربده بکشی هیچکی صداتو نمیشنوه
ا.ت. تو کی هستیی؟ با من چیکار داری حرومی.
ته. حرومی جدو ابادته دختره ی هرزه چطور جرعت میکنی با من اینطوری صحبت کنی
ا.ت. دهنتو ببند منو ازاد کن
ته. نخیر تو باید تا صبح اینجا یخ کنی بدون اب و غذا تا بفهمی با من چطوری باید صحبت کرد
ا.ت. اوفف خب ببخشید تورو خدا ازادم کن سگ لرزه گرفتم
ته. یه شرطی داره ...
ا.ت. باشه باشههه هر شرطی باشه قبوله
ته. اولین شرط این هست هرکاری که گفتم رو انجام میدی
ا.ت. اوکی
ته. دومین شرطش اینکه حرفهامو گوش کنی
ا.ت. اوکی
ته. سومین شرطش که دوست دخترم شی
ا.ت. اینو نمیتونم قبول کنم
ته. خب منم ازادت نمیکنم
ا.ت. نه غلط کردم
ته. خب قبول میکنی یا نه؟
ا.ت. باشه ولی شغلم رو از دست میدم
ته. مهم نیستش من بزرگترین مافیای جهانم
ا.ت. واقعا؟
ته. اره.
ا.ت. باشه حدقل دستو پاهام رو باز کن خشک شدم
ته. خیلی خب
ا.ت. چشمام رو باز کن مردمک چشمم درد گرفت
ته. خا چقدر قر میزنی
و...
ا.ت. نمیدونم لیا خیلی امروز بی حوصلم
لیا. دست نزن من جمعش میکنم تو برو سفارش اون پسره رو بگیر
ا.ت . ب..باش
دفترچم رو برداشتم و رفتم پیش پسره
ا.ت. ببخشید چی میل دارید؟
یهو پسره سرش رو بالا کرد و نگاهم کرد و بعد از کمی مکث جواب رو داد
ته. ویسکی(سرد)
ا.ت. چشم
رفتم پشت بار به لیا گفتم یه ویسکی اماده کنه تا براش ببرم
ا.ت. لیا یه ویسکی بیار
لیا. باش
ویسکی رو برای اون پسره بردم و گذاشتم روی میز
ا.ت. بفرمایید
یهو پامو گذاشتم جلو که پام کج شد و افتادم تو بقل اون پسره
ته. میخوای بمیری؟(بم و اروم)
ا.ت. ببخشید
ته. پس زود بلند شو
سریع از تو بقلش بلند شدم و خیلی سریع رفتم پیش لیا
ا.ت. واییی خاک برسرم کنن من چرا اینطوری شدم امروز
لیا. هعی ا.ت مطمئنی حالت خوبه؟ میخوای بری خونه من هستما؟
ا.ت. اره لیا باید برم خونه
لیا. از خداته ! برو من هستم
ا.ت. خیلی ممنون اونی خدافظ
لیا. بای
کیفم رو برداشتم و از بار زدم بیرون هوا خیلی تاریک بود پیاده تا خونه خیلی فاصله بود ولی مجبور بودم برم تو راه حس کردم یکی داره تقیبم میکنه برگشتم ولی پشتم کسی نبود
که دوباره حس کردم برای همین پیچیدم تو یه کوچه که گمم کنه ولی یهو از پشت یکی جلوی دهنم رو گرفت هرچی میخواستم جیغ بزنم صدام در نمیومد که بعدش بیهوش شدم و ...
وقتی چشمام رو باز کردم تو یه جای سرد و تاریک بودم هیچی تنم نبود دست و پاهام بهم چسپیده بود و چشمام بسته بود ولی دهنم باز بود
ا.ت. کمکککککککککک(جیغ)
ته. نیازی نیست عربده بکشی هیچکی صداتو نمیشنوه
ا.ت. تو کی هستیی؟ با من چیکار داری حرومی.
ته. حرومی جدو ابادته دختره ی هرزه چطور جرعت میکنی با من اینطوری صحبت کنی
ا.ت. دهنتو ببند منو ازاد کن
ته. نخیر تو باید تا صبح اینجا یخ کنی بدون اب و غذا تا بفهمی با من چطوری باید صحبت کرد
ا.ت. اوفف خب ببخشید تورو خدا ازادم کن سگ لرزه گرفتم
ته. یه شرطی داره ...
ا.ت. باشه باشههه هر شرطی باشه قبوله
ته. اولین شرط این هست هرکاری که گفتم رو انجام میدی
ا.ت. اوکی
ته. دومین شرطش اینکه حرفهامو گوش کنی
ا.ت. اوکی
ته. سومین شرطش که دوست دخترم شی
ا.ت. اینو نمیتونم قبول کنم
ته. خب منم ازادت نمیکنم
ا.ت. نه غلط کردم
ته. خب قبول میکنی یا نه؟
ا.ت. باشه ولی شغلم رو از دست میدم
ته. مهم نیستش من بزرگترین مافیای جهانم
ا.ت. واقعا؟
ته. اره.
ا.ت. باشه حدقل دستو پاهام رو باز کن خشک شدم
ته. خیلی خب
ا.ت. چشمام رو باز کن مردمک چشمم درد گرفت
ته. خا چقدر قر میزنی
و...
۳.۳k
۳۰ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.