روزی که برای اولین بار

روزی که برای اولین بار
تو را خواهم بوسید
یادت باشد
کارِ ناتمامی نداشته باشی ..
یادت باشد
حرفهای آخرت را
به خودت
و همه
گفته باشی ..
فکرِ برگشتن
به روزهای قبل از بوسیدنم را
از سرت بیرون کن

تو

در جاده ای بی بازگشت قدم می گذاری
که شباهتی به خیابان های شهر ندارد
با تردید
بی تردید
کم می آوری...
دیدگاه ها (۳۲)

دل من عادت داشت، که بماند یک جا به کجا معلوم است به در خانه ...

ای خوب همنفس که فریباتر از منیپاییز آمده و تو شیداتر از منیپ...

ŗǫɱąŋţįķتو یک مردیشبیه تمام مردهایی که می شناسمقدم می زنی آو...

گاهی اوقات قرارست که در پیله ی درد،نم نمک "شاپرکی" خوشگل و ز...

از همان روزی که در باران سوارم کرده ایبا نگاهت هیچ می دانی چ...

این آخرین بار است که آبادی تمام شهر ها را درون چشم هایت میبی...

#غمنامه‌ای‌برای‌طُ...گاهی شعر میخوانم ولی چه سود در خاطرم نم...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط