دل من عادت داشت که بماند یک جا
دل من عادت داشت، که بماند یک جا
به کجا معلوم است به در خانه ی تو
دل من عادت داشت، که بماند آنجا
پشت یک پرده ی توری که تو هرروز آن را به کناری بزنی
دل من ساکن دیوار و دری که تو هرروز از آن میگذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه ی یک باغچه بود، که هرروز به آن مینگری
راستی دل من را دیدی
آن را گم کردم
”اخوان ثالث”
به کجا معلوم است به در خانه ی تو
دل من عادت داشت، که بماند آنجا
پشت یک پرده ی توری که تو هرروز آن را به کناری بزنی
دل من ساکن دیوار و دری که تو هرروز از آن میگذری
دل من ساکن دستان تو بود
دل من گوشه ی یک باغچه بود، که هرروز به آن مینگری
راستی دل من را دیدی
آن را گم کردم
”اخوان ثالث”
- ۲.۴k
- ۱۵ آبان ۱۳۹۴
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط