شات(⁵)و اخر
شات(⁵)و اخر
جینا. جیییی اونم منو دوست داره چقد خوب (خر ذوق)
ی فکری ب ذهنم رسید
چطوره یکم اذیتش کنم
اون دستگاهی که به انگشتم وصل بود رو یواشکی دراوردم خط دستگاه صاف شد و صدای بوقش درومد انگار دستتو گذاشتی رو بوغ و ور نمیداری 🤣🤣
جین ویو:
سَرم رو دستش بود که صدای بوق دستگاه درو مد
گریم شدت گرفت
جین: جینااااااااا جیناااااااااا توروخودا بیدارشووووووو 😭😭😭😭😭😭😭😭😭
جینا:جین خیلی هُل شده بود منم دیدم زیاده روی کردم ی دفه بلند شدم
جین:😲😢😨😱😱😱
یا جد سادات
جینا:🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
جین:یاااا این چه کاریه نمیگی با اینکارت من دق میکنم *بنده خدا هنوز گریه میکنه*
جینا :خوب خیلی باهال شده بودی🤣
جین:باشه دارم برات وقتی ی کاری کردم تا ی ماه نتونستی راه بری اونوقت بهت میگم
جینا:باشه هالا ببخشید غلط کردم ولی...
جین: ولی چی؟؟
جینا: تو واقعا منو دوست داری؟؟
جین:ن
جینا: همین الان خودت گفدی
جین:دوست ندارم عاشقتمممم❤❤❤
جینا:منم عا....
جین فرصت حرف زدن به جینا نداد و لباشو بوسید
بوسشون ادامه داشت تا وقتی که...
جیهوپ:اهم اهم عشق بازیاتونو بزاری خونه اینجا جاش نیس
جین:زنمه دوست دارم الان ببوسمش چش سینگلا کورر😌
جیهوپ: باشه بابا تو عاشق
جیهوپ روبه جینا: جیناشییی خوشحالم که حالت خوبه
جینا:ممنون جیهوپ شی
جیهوپ: خب من کاری اینجا ندارم برم دیگه خدافظ
جین و جینا: خدافظ مراقب خودت باش
جیهوپ:👋
یک روز بعد:/
جینا مرخص شد و امد خونه
جین:جینااااااا
جینا: بلهههههه
جین:بیا اتاااق
جینا:چراااااا
جین:بیاااا کارت دارم
جینا رفت تو اتاق که جین از پشت درو قفل کرد و جینا رو چسبوند به دیوار
جینا:چیکار میکنی؟؟
جین:ببیبی تنبیهتو که یادت نرفته
جینا:چه تنبیهی؟
جین:که تو بیمارستان منو میترسونی
جینا:خب...خب....
جین خب چی؟؟
جینا:ببخشید 🥺
جین:هرچی که هست تنبیهت سر جاشه
(بقیش با خودتون 😁😁خدا رحم کنه)
۳ سال بعد:/
جینا:سوهوووووووو مگه دستم بهت نرسههه
جین از سر کار اومد
جین:چ خبرتونه باز شما دوتا
جینا:جیننن پسرتو ببین هی به لوازم ارایشم دست میزنه نمیزاره ارایش کنم
سوهو:اخه مامانی تو همینجوری خوشگلی نمیزارم ارایش کنی (با حالت بچه گونه)
جین:اخ اخ اخ گل گفدی پسر عزیزم
جینا: پس شما دوتا دست به یکی میکنین عارهه؟؟
جین:خو پسرم راست میگه تو همینجوری هم زیبایی خانمی
جینا: حالااا.....چون شما میگین باش
جین و سوهو😁😁
🌹پایان🌹
نظر؟؟
لایک؟؟
بعدی از شوگاعه🫂❤
جینا. جیییی اونم منو دوست داره چقد خوب (خر ذوق)
ی فکری ب ذهنم رسید
چطوره یکم اذیتش کنم
اون دستگاهی که به انگشتم وصل بود رو یواشکی دراوردم خط دستگاه صاف شد و صدای بوقش درومد انگار دستتو گذاشتی رو بوغ و ور نمیداری 🤣🤣
جین ویو:
سَرم رو دستش بود که صدای بوق دستگاه درو مد
گریم شدت گرفت
جین: جینااااااااا جیناااااااااا توروخودا بیدارشووووووو 😭😭😭😭😭😭😭😭😭
جینا:جین خیلی هُل شده بود منم دیدم زیاده روی کردم ی دفه بلند شدم
جین:😲😢😨😱😱😱
یا جد سادات
جینا:🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣🤣
جین:یاااا این چه کاریه نمیگی با اینکارت من دق میکنم *بنده خدا هنوز گریه میکنه*
جینا :خوب خیلی باهال شده بودی🤣
جین:باشه دارم برات وقتی ی کاری کردم تا ی ماه نتونستی راه بری اونوقت بهت میگم
جینا:باشه هالا ببخشید غلط کردم ولی...
جین: ولی چی؟؟
جینا: تو واقعا منو دوست داری؟؟
جین:ن
جینا: همین الان خودت گفدی
جین:دوست ندارم عاشقتمممم❤❤❤
جینا:منم عا....
جین فرصت حرف زدن به جینا نداد و لباشو بوسید
بوسشون ادامه داشت تا وقتی که...
جیهوپ:اهم اهم عشق بازیاتونو بزاری خونه اینجا جاش نیس
جین:زنمه دوست دارم الان ببوسمش چش سینگلا کورر😌
جیهوپ: باشه بابا تو عاشق
جیهوپ روبه جینا: جیناشییی خوشحالم که حالت خوبه
جینا:ممنون جیهوپ شی
جیهوپ: خب من کاری اینجا ندارم برم دیگه خدافظ
جین و جینا: خدافظ مراقب خودت باش
جیهوپ:👋
یک روز بعد:/
جینا مرخص شد و امد خونه
جین:جینااااااا
جینا: بلهههههه
جین:بیا اتاااق
جینا:چراااااا
جین:بیاااا کارت دارم
جینا رفت تو اتاق که جین از پشت درو قفل کرد و جینا رو چسبوند به دیوار
جینا:چیکار میکنی؟؟
جین:ببیبی تنبیهتو که یادت نرفته
جینا:چه تنبیهی؟
جین:که تو بیمارستان منو میترسونی
جینا:خب...خب....
جین خب چی؟؟
جینا:ببخشید 🥺
جین:هرچی که هست تنبیهت سر جاشه
(بقیش با خودتون 😁😁خدا رحم کنه)
۳ سال بعد:/
جینا:سوهوووووووو مگه دستم بهت نرسههه
جین از سر کار اومد
جین:چ خبرتونه باز شما دوتا
جینا:جیننن پسرتو ببین هی به لوازم ارایشم دست میزنه نمیزاره ارایش کنم
سوهو:اخه مامانی تو همینجوری خوشگلی نمیزارم ارایش کنی (با حالت بچه گونه)
جین:اخ اخ اخ گل گفدی پسر عزیزم
جینا: پس شما دوتا دست به یکی میکنین عارهه؟؟
جین:خو پسرم راست میگه تو همینجوری هم زیبایی خانمی
جینا: حالااا.....چون شما میگین باش
جین و سوهو😁😁
🌹پایان🌹
نظر؟؟
لایک؟؟
بعدی از شوگاعه🫂❤
۳۹.۷k
۱۵ آذر ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.