کوک :دیدم ات داره گریه میکنه اشکاشو پاک کردم
کوک :دیدم ات داره گریه میکنه اشکاشو پاک کردم
دیدم افتاد
ویو ات
دیدم یهو نمیتونم بگیرم خودمو
ویو کوک
گرفتمش بردمش بیمارستان
(پرش زمانی به ۱ساعت بعد)
دکتر : متاسفم ولی کاری از ما ساخته نیست
کوک :نه..ای.این امکان نداره...(زد زیر گریه)
این امکان نداره رفت پیش ات اتتتتتتتتتتتتتتتت
پاشو میدونم اینا دوروغ میگن
پاشوووو
(دیگه ات در کار نیست)
کوک رفتم به باباش زنگ زدم
(بابای ات &کوک×)
&سلام جونگکوک خوبی
×اره..
&چیزی شده؟
×بیاید به آدرسی که براتون میفرستم
قطع کرد
بابای ات به
همون آدرس رفت
اومد داخل بیمارستان کوک رو پیداکرد
&چه اتفاقی برا دخترم افتاده ( نگران)
×دخترتون ..مم..رد
&چییی با دختر من چیکار کردی
×معذرت میخوام
&دخترمو کشتی بعد غذر خواهی هم میکنی(زد تو گوش کوک)
×افتاد به پاش منو ببخشید
که یهو صدای قلب ات رو شنیدن
دکتر ایشون هنوز زندست قلب ات از کار افتاد
دکتر برو نمیدونم چیچی قلب رو بیار
اونا شک رو زدن ........
دیدم افتاد
ویو ات
دیدم یهو نمیتونم بگیرم خودمو
ویو کوک
گرفتمش بردمش بیمارستان
(پرش زمانی به ۱ساعت بعد)
دکتر : متاسفم ولی کاری از ما ساخته نیست
کوک :نه..ای.این امکان نداره...(زد زیر گریه)
این امکان نداره رفت پیش ات اتتتتتتتتتتتتتتتت
پاشو میدونم اینا دوروغ میگن
پاشوووو
(دیگه ات در کار نیست)
کوک رفتم به باباش زنگ زدم
(بابای ات &کوک×)
&سلام جونگکوک خوبی
×اره..
&چیزی شده؟
×بیاید به آدرسی که براتون میفرستم
قطع کرد
بابای ات به
همون آدرس رفت
اومد داخل بیمارستان کوک رو پیداکرد
&چه اتفاقی برا دخترم افتاده ( نگران)
×دخترتون ..مم..رد
&چییی با دختر من چیکار کردی
×معذرت میخوام
&دخترمو کشتی بعد غذر خواهی هم میکنی(زد تو گوش کوک)
×افتاد به پاش منو ببخشید
که یهو صدای قلب ات رو شنیدن
دکتر ایشون هنوز زندست قلب ات از کار افتاد
دکتر برو نمیدونم چیچی قلب رو بیار
اونا شک رو زدن ........
۱۲.۶k
۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.