لیدی خشن من!
لیدیخشنمن!
part: ②②
که زودتر از من در باز شد
صورت اخمو جیان نمایان شد
جیان: اوه سلام جین
(نکته: جیان اسم اعضارو یاد گرفته)
جین: حالت بهتره؟ نباید از روی تخت پا میشدی
جیان: حالم خوبه دردم دیگه ندارم تشنمه گفتم یه ابی بخورم
تو دلش: دروغ میگم میخام سیگارم بکشم
جین: اوک برو
جیان: سمت اشپز خونه رفتم بمو دیدم که سمتم میدوید اومد پیشمو نازش کردم
رفتم اشپز خونه که کوک و دیدم
کوک: تو اینجا چیکار میکنی؟
جیان: معلوم نیست اومدم اب بخورم
کوک: نباید از رو تخت بلند میشدی
جیان: حالا که شدم ... میگم مانستری چیزی نداری؟
کوک: چرا یکی مونده اونم برا خودمه میخوام خودم بخورمش
جیان: بدش من... لطفا
کوک: نه
خوراکی هارو تو بغلم گرفتم
و الفرار
جیان: گفتم بدههههه
کوک: منم گفتم نمیدممممم
(حرفاشون با داده و دنبال هم افتادن)
اعضا برگشتن و با این لحظه شادی اور روبه رو شدن
جیان: من ماستر میخواممممم
کوک:(زبونشو در میاره) نمیگیریم هاها
جیان: صب کن اومدم
کوک: تولههههه چرا انقده تند میدویی نیاااا لعنتی
جیمین: بابا خوراکی هارو بدین حداقل بخوریم سرگرم شیم
نگاتون کنیم
کوک یه نگاهی به جیمین انداخت و مساوی شد با کله خوردن تو اواجور
کو: اخخخخخ
جیان: اخ جوننن گرفتمشششش
سریع درشو باز کردم تا بخورم که شوگا ازم گرفتش
شوگا: نصف نصف
ته فیلم ترسناک بزار
جیان: خوبهه
همه نشستیم و فیلم شروع شد
کوک: ترسیدی بغلم نکنیا(قهر ساختگی چون پیشونیش سرخ شده بچم)
جیان: والا من نگران توعم
شوگا: عهههه
جین: نمیزارین فیلممونو نگا کنیم؟
شوگا: یه قلوب تو قلوب تو
جیان. کوک: باشه
که....
part: ②②
که زودتر از من در باز شد
صورت اخمو جیان نمایان شد
جیان: اوه سلام جین
(نکته: جیان اسم اعضارو یاد گرفته)
جین: حالت بهتره؟ نباید از روی تخت پا میشدی
جیان: حالم خوبه دردم دیگه ندارم تشنمه گفتم یه ابی بخورم
تو دلش: دروغ میگم میخام سیگارم بکشم
جین: اوک برو
جیان: سمت اشپز خونه رفتم بمو دیدم که سمتم میدوید اومد پیشمو نازش کردم
رفتم اشپز خونه که کوک و دیدم
کوک: تو اینجا چیکار میکنی؟
جیان: معلوم نیست اومدم اب بخورم
کوک: نباید از رو تخت بلند میشدی
جیان: حالا که شدم ... میگم مانستری چیزی نداری؟
کوک: چرا یکی مونده اونم برا خودمه میخوام خودم بخورمش
جیان: بدش من... لطفا
کوک: نه
خوراکی هارو تو بغلم گرفتم
و الفرار
جیان: گفتم بدههههه
کوک: منم گفتم نمیدممممم
(حرفاشون با داده و دنبال هم افتادن)
اعضا برگشتن و با این لحظه شادی اور روبه رو شدن
جیان: من ماستر میخواممممم
کوک:(زبونشو در میاره) نمیگیریم هاها
جیان: صب کن اومدم
کوک: تولههههه چرا انقده تند میدویی نیاااا لعنتی
جیمین: بابا خوراکی هارو بدین حداقل بخوریم سرگرم شیم
نگاتون کنیم
کوک یه نگاهی به جیمین انداخت و مساوی شد با کله خوردن تو اواجور
کو: اخخخخخ
جیان: اخ جوننن گرفتمشششش
سریع درشو باز کردم تا بخورم که شوگا ازم گرفتش
شوگا: نصف نصف
ته فیلم ترسناک بزار
جیان: خوبهه
همه نشستیم و فیلم شروع شد
کوک: ترسیدی بغلم نکنیا(قهر ساختگی چون پیشونیش سرخ شده بچم)
جیان: والا من نگران توعم
شوگا: عهههه
جین: نمیزارین فیلممونو نگا کنیم؟
شوگا: یه قلوب تو قلوب تو
جیان. کوک: باشه
که....
۵.۵k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.