لیدی خشن من!
لیدیخشنمن!
part: ②③
جیان: من اول میخورم
کوک: اوک
جیان: اومممم اهههه اخییی نفسم جا اومد
حالا ویسکی داری؟
اعضا: جیان؟
جیان: چیهههه؟
جین: فعلن نخور مست میشی
جیان: نترس ظرفیتم بالاس
کوک: پس میرم بیارم
جیان: برو
میگم مجازه سیگارم بکشم؟
اعضا: چی؟
جیان: چرا انقده هماهنگین سیگاره دیگه سیگار
نامجون: من سیگار نمیکشم ول
جیان: اره من میکشم
فندکو در اوردم و شروع کردم سیگار کشیدن کوکم اومد
و نشستیم و ادامه فیلمو دیدم
کوک ویو:
وسط فیلم جنه اومد سمت دوربین
که جیمین، تهیونگ، جیهوپو دیدم که مث چی میلرزیدن
جیانو نگا کردم هیچ عکس العملی نشون نداد
فیلم تموم شد و اعضا هم رفتم خونه جیان رو مبل خابش برده بود براید بغلش کردم بردم گذاشتمش رو تخت خودمم رو کاناپه خابیدم
(صبح، ساعت9،پیش پدر مادراشون)
پ. ک: بریم تو
پ. ج: بریمممم
در عمارت کوک باز شد و 4نفرشون اومدن داخل
م. ک: ما بریم بالا ببینیم این شیطونا کجان
اروم سمت اتاق کوک رفتیم درو باز کردیم
م. ک: کوک چرا رو کاناپس
م. ج: جیان کجاست
م. ک: نیستش
جیان: دنبال من میگشتین؟
م. ک~م. ج: هینننن ترسیدیم واااای
جیان: ببخشید ترسوندمتون
چه زودتر برگشتین
م. ج: زود برگشتیم چون زیاد کار نداشتیم
م. ک: چرا موهات خیسه؟ حموم بودی؟ دیشب اتفاق خاصی مگه افتاده؟
کوک: چه اتفاق خاصی باید میوفتاد؟
م. ج~م. ک: هینننن
م. ک: چرا هر دوتاتون مث جنا وارد میشین
م. ج: الحق که شبیه همن
م. ک: بهمم میان
کوک: راستی بابت موضوع ازدواج جیان موافقت کردم
جیان: یاااا من هنو نگفتم که میخوام با تو ازدواج کنم یا نه
کوک: وقتی جوابی بم نمیدی خودم یه جواب واسش میسازم
جیان: من که دوست ندارم
کوک: ول وقتی که داشتم می....
(جیان دستشو رو دهنش میزارع)
جیان: نیازه هر دفعه یاد اوریش کنی خجالتم میدی
م. ک: میگم که یه اتفاقی افتاده
م. ج: اوهوم
part: ②③
جیان: من اول میخورم
کوک: اوک
جیان: اومممم اهههه اخییی نفسم جا اومد
حالا ویسکی داری؟
اعضا: جیان؟
جیان: چیهههه؟
جین: فعلن نخور مست میشی
جیان: نترس ظرفیتم بالاس
کوک: پس میرم بیارم
جیان: برو
میگم مجازه سیگارم بکشم؟
اعضا: چی؟
جیان: چرا انقده هماهنگین سیگاره دیگه سیگار
نامجون: من سیگار نمیکشم ول
جیان: اره من میکشم
فندکو در اوردم و شروع کردم سیگار کشیدن کوکم اومد
و نشستیم و ادامه فیلمو دیدم
کوک ویو:
وسط فیلم جنه اومد سمت دوربین
که جیمین، تهیونگ، جیهوپو دیدم که مث چی میلرزیدن
جیانو نگا کردم هیچ عکس العملی نشون نداد
فیلم تموم شد و اعضا هم رفتم خونه جیان رو مبل خابش برده بود براید بغلش کردم بردم گذاشتمش رو تخت خودمم رو کاناپه خابیدم
(صبح، ساعت9،پیش پدر مادراشون)
پ. ک: بریم تو
پ. ج: بریمممم
در عمارت کوک باز شد و 4نفرشون اومدن داخل
م. ک: ما بریم بالا ببینیم این شیطونا کجان
اروم سمت اتاق کوک رفتیم درو باز کردیم
م. ک: کوک چرا رو کاناپس
م. ج: جیان کجاست
م. ک: نیستش
جیان: دنبال من میگشتین؟
م. ک~م. ج: هینننن ترسیدیم واااای
جیان: ببخشید ترسوندمتون
چه زودتر برگشتین
م. ج: زود برگشتیم چون زیاد کار نداشتیم
م. ک: چرا موهات خیسه؟ حموم بودی؟ دیشب اتفاق خاصی مگه افتاده؟
کوک: چه اتفاق خاصی باید میوفتاد؟
م. ج~م. ک: هینننن
م. ک: چرا هر دوتاتون مث جنا وارد میشین
م. ج: الحق که شبیه همن
م. ک: بهمم میان
کوک: راستی بابت موضوع ازدواج جیان موافقت کردم
جیان: یاااا من هنو نگفتم که میخوام با تو ازدواج کنم یا نه
کوک: وقتی جوابی بم نمیدی خودم یه جواب واسش میسازم
جیان: من که دوست ندارم
کوک: ول وقتی که داشتم می....
(جیان دستشو رو دهنش میزارع)
جیان: نیازه هر دفعه یاد اوریش کنی خجالتم میدی
م. ک: میگم که یه اتفاقی افتاده
م. ج: اوهوم
۱۹.۰k
۱۹ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۵۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.