همه چون باد دراین بادیه سرگردانیم
همه چون باد دراین بادیه سرگردانیم
با صبا همنفس و بی سرو بی سامانیم
تا دراین دشت گلی روید و بویی بدمد
دل پریشان و سر آشفته پی بارانیم
مثل آلاله که از عشق به دل دارد داغ
ما هم از آتش داغ دل خود سوزانیم
همه شوق من اینست که همراه توایم
ورنه ما بیخبر از مقصد و از پایانیم
جام بردار و شبی مست بیا باز که ما
فارغ از وسوسه حور و غم ایمانیم
با صبا همنفس و بی سرو بی سامانیم
تا دراین دشت گلی روید و بویی بدمد
دل پریشان و سر آشفته پی بارانیم
مثل آلاله که از عشق به دل دارد داغ
ما هم از آتش داغ دل خود سوزانیم
همه شوق من اینست که همراه توایم
ورنه ما بیخبر از مقصد و از پایانیم
جام بردار و شبی مست بیا باز که ما
فارغ از وسوسه حور و غم ایمانیم
۳.۱k
۱۲ مرداد ۱۳۹۹
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.