سلام دوستای گلم

سلام دوستای گلم...
صبحتون بخیر...

در پی گریه های شبانه
میخورد بر تنم تازیانه

نیست در شهر ما راد مردی
اهل عشق و صفا اهل دردی

عده ای غرق فقر ونداری
عده ای مرد از دین فراری

دیگر اینجا کسی با خدا نیست
در خیابان و کوچه حیا نیست

غیرت از شهر ما رخت بسته
حرمت نا خدایان شکسته

عده ای در نوا و خروشند
دین خود را به زر میفروشند

چهره ها را ببین در نقاب است
عقلشان در پی یک سراب است

سینه خسته مان پر ز آه است
دم زدن از خدا هم گناه است

گوئیا عصر هوش و نبوغ است
این همه ادعاها دروغ است

بخت بر ما اگر رو نماید
گیرم این جمعه آقا بیاید

.....

او بیاید همه ناتوانیم
منکر اوی صاحب زمانیم

از ظهور ولی می خروشیم
زود او را به زر می فروشیم

گرد غم کی ز رویش زدودیم
یار خوبی برایش نبودیم

او بیاید غریب است و تنها
باز یک کوفه چاه است و مولا

.......
دیدگاه ها (۱۰)

آخرین بار که من از ته دل خندیدم , علتش پول نبود... انعکاس ...

گرآهـآمـ بل عــزیــز . . . تلفنـــے کــه زنگ نمـی خورב نیـآ...

من…!مرا که میشنـاسی؟! خودمم . . . .کسی شبیه هیچکس . . . . !ک...

دوست مجازی من..... چند وقت است برایت مینویسم, و تو میخوانی....

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط