سناریو
سناریو
وقتی میگی بچه میخوام اونم سه قلو
نامجون: زیاد نیس یکم؟
جین: نه همون یدونه بسه حوصله نگهداریشون رو ندارم
یونگی: بزار واسه بعدا خوابم میاد
هوسوک: یکم زود نیس واسه جر خوردن؟؟
جیمین: چطوره از همین الان شروع کنیم؟!
ا.ت: !!!!!!
تهیونگ: ( یونتانو میزاره کنار میبرتت تو اتاق... )
جونگکوک: خیله خب به محمد و آل محمد سلام بفرست که شروع کنیم
ا.ت: گو خوردم
جونگکوک: دیگه دیره برو تو اتاق
تسبیح من کوووو صدبار گفتم به تسبیح من دست نزنیددددد
وقتی میگی بچه میخوام اونم سه قلو
نامجون: زیاد نیس یکم؟
جین: نه همون یدونه بسه حوصله نگهداریشون رو ندارم
یونگی: بزار واسه بعدا خوابم میاد
هوسوک: یکم زود نیس واسه جر خوردن؟؟
جیمین: چطوره از همین الان شروع کنیم؟!
ا.ت: !!!!!!
تهیونگ: ( یونتانو میزاره کنار میبرتت تو اتاق... )
جونگکوک: خیله خب به محمد و آل محمد سلام بفرست که شروع کنیم
ا.ت: گو خوردم
جونگکوک: دیگه دیره برو تو اتاق
تسبیح من کوووو صدبار گفتم به تسبیح من دست نزنیددددد
- ۶.۴k
- ۲۳ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط