ویو کوک
ویو کوک
به خودم اومدم دیدم ا.ت بیهوش شد
شت عصبی بودم برای
همین به خدمتکارا
گفتم دکتر رو بیارن
دکتر اومد معاینه کرد
دکتر:ضربه ها خیلی زیاد
بود جانگ فکر نمیکنم
جاشون تا یه سال بره
×اوکی تو برو
دکتر رفت رفتم تو اتاق ا.ت با دیدنم خودشو جمع کرد کنارش نشستم دستمو گذاشتم رو شونش دیدم داره میلرزه
×ا.ت اروم باش کاریت ندارم
+تو منو گول زدی فکر کردم عاشقمی
×هستم حاضرم برات هر کاری کنم
+میخام بخوابم
×اوکی
اومدم بیرون آه
کوک ریدی برادرم
رفتم تو اتاق کارم و
کارامو انجام دادم
ساعت ۱۲ ظهر)
ویو ا.ت
با نوری که به چشمم
بر خورد کرد بیدار شدم
به محض تکون خوردن
جای زخمام درد گرفت
+آخ
کوک اینجا نبود رفتم
دوش گرفتم لباسمو پوشیدم
رفتن پایین بعد صبحونه
حوصلم سر رفته بود
رفتم حیاط که یه سگ
ترسناک واق واق کرد
+جیغ بنفش )
&خانوم آروم باشید
کارتون نداره
که یهو کوک با یه لباس
خونی اومد تو
+کوک لباست
×آه لعنتی مهم نیست میرم عوض کنم
خیلی میترسیدم از کوک چرا من چرا
به خودم اومدم دیدم ا.ت بیهوش شد
شت عصبی بودم برای
همین به خدمتکارا
گفتم دکتر رو بیارن
دکتر اومد معاینه کرد
دکتر:ضربه ها خیلی زیاد
بود جانگ فکر نمیکنم
جاشون تا یه سال بره
×اوکی تو برو
دکتر رفت رفتم تو اتاق ا.ت با دیدنم خودشو جمع کرد کنارش نشستم دستمو گذاشتم رو شونش دیدم داره میلرزه
×ا.ت اروم باش کاریت ندارم
+تو منو گول زدی فکر کردم عاشقمی
×هستم حاضرم برات هر کاری کنم
+میخام بخوابم
×اوکی
اومدم بیرون آه
کوک ریدی برادرم
رفتم تو اتاق کارم و
کارامو انجام دادم
ساعت ۱۲ ظهر)
ویو ا.ت
با نوری که به چشمم
بر خورد کرد بیدار شدم
به محض تکون خوردن
جای زخمام درد گرفت
+آخ
کوک اینجا نبود رفتم
دوش گرفتم لباسمو پوشیدم
رفتن پایین بعد صبحونه
حوصلم سر رفته بود
رفتم حیاط که یه سگ
ترسناک واق واق کرد
+جیغ بنفش )
&خانوم آروم باشید
کارتون نداره
که یهو کوک با یه لباس
خونی اومد تو
+کوک لباست
×آه لعنتی مهم نیست میرم عوض کنم
خیلی میترسیدم از کوک چرا من چرا
۱۹.۱k
۰۴ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.