داراب افسر بختیاری
زندهیاد "داراب افسر بختیاری" شاعر بختیاری، زادهی سال ۱۲۷۹ خورشیدی، در نزدیکی تالاب چغاخور، گندمان چهارمحال و بختیاری است.
▪نمونهی شعر:
(۱)
[همیلا]
(مناظره پسر لر و دختر فارس)
پسر:
ای وای یوکینه که منی حور بهشته
ئی دهدره کینه که چنو حور سرشته
تیها پلی و پاک همه دلهان برشته
حکمی ز پی قتل همه خلق نوشته
پاهاس اگوی شاخ بلور منه ظرفن
دستاس منی غنچه کلوس دم برفن.
دختر:
ای وای پس این کیست ز ما وصف نماید
با لهجه شیرین ز چه ما را بستاید
این کیست که هر لحظه به صد رنگ در آید
خواهد که به نیرنگ دل ما برباید
یک ذره ز مهرش به دلم هیچ اثر نیست
خاکم به سر ای وای خدا این سر خر کیست.
پسر:
گپ با مو بزن ای مو به قربون زبونت
قربون هم او زلف کرنج سر شونت
قربون سر و زلفت وکج زیدن شونت
قربون کُپا تنگت و او خال لو ونت
ئی خال سیاه توکه تش زیده به جونم
وار پیسه شه پیر منی بست زبونم.
دختر:
هشدار سر و کار تو با سیمبران است
پصد تیر جگرسوز به یک عشوه نهان است
اینجاست که یک بوسه ز ما قیمت جان است
آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است
ای لر به حذر باش که ما سخت کمانیم
هرکس که ز ما تیر خورد ما نگرانیم.
پسر:
یه بوسه ز لوهای تو ار قیمت جونه
هرگز تو تصور مکن او بوسه گرونه
جون دادن و استیدن جون کار لرونه
جون حاضره بستون که نگوی کار زبونه
یالا بده بستون یو بوسه یو هم جونه.
دختر:
بسیار چو تو بر سر کویم بدویدند
بسیار دویدند و به جائی نرسیدند
یک تار ز کویم به جهانی بخریدند
گفتند سخنها و جوابی نشنیدند
با مهر و وفا چون گل ما را نسرشتند
در دفتر ما حرف محبت ننوشتند.
پسر:
بهتر ز تیا تو به خدا قبله نما نهد
سروم چوکد صاف تو ای طور رسا نهد
ولله که بهشتم چو تو پرسیل و صفا نهد
هلن خته تک ره به روی مر که پیا نهد
تا خیز بونده منه لوات ببوسه
گم بت بزنه و سرگپات ببوسه.
دختر:
ای لر اثر نرگس شهلا تو ندیدی
خم در خم آن زلف چلیپا تو ندیدی
چون سرو چمن با قد رعنا تو ندیدی
ای لر بچه گویا زن زیبا تو ندیدی
کاین سان سر راهم بگرفتی به دل زار
رد شو ز سر راه من ای مست خبردار.
پسر:
کج بستن دسمال زلیخا نه تو نیدی
قر دادن شولار همیلا نه تو نیدی
اشپیدی پستون و پس پانه تو نیدی
دیدم همه جا سونه و هیچ جا نه تو نیدی
بدبخت مو نهدم مگو ای مست خبردار
بدبخت هونونن که ندینه قر شولار.
دختر:
گر عرصه قامت بکنم روز قیامت
قامت چو نمایم بشود باز قیامت
از معجزه حسن نماتم چو کرامت
اندر صف خوبان بنشبم به امامت
گه زلف برافشانم یا رخ بفروزم
همچو همیلا به یکی عشوه بسوزم.
پسر:
نیدی تو همیلا چو بیاهه و سر او
ور گردن اسپید اونه مهره شوتو
سینس اگوهی مرمره یا سینی ورشو
چی کوگ بهاری ازنه قهقهه و قوقو
مشکسه اور دارم انم ور سر شونس
یه تیت هواری انهم ور پس رونس.
دختر:
از چین سر زلف من آشوب به چین است
بتخانه چینم من و بیتخانه چنین است
از تابش رویم که به خورشید قرین است
گویی که صفای رخ من خلد برین است
رویم بنگر پیشرو فصل بهار است
مویم بنگر راهزن مشک تتار است.
پسر:
گر عقد بوندن به فلک ماه و ستاره
مشکل چو همیلا دی یه فرزند بیاره.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
@radioro_kurdestan
www.kalvare.blogfa.com
www.fa.m.wikipedia.org
www.chb.farhang.gov.ir
www.1079.blogfa.com
▪نمونهی شعر:
(۱)
[همیلا]
(مناظره پسر لر و دختر فارس)
پسر:
ای وای یوکینه که منی حور بهشته
ئی دهدره کینه که چنو حور سرشته
تیها پلی و پاک همه دلهان برشته
حکمی ز پی قتل همه خلق نوشته
پاهاس اگوی شاخ بلور منه ظرفن
دستاس منی غنچه کلوس دم برفن.
دختر:
ای وای پس این کیست ز ما وصف نماید
با لهجه شیرین ز چه ما را بستاید
این کیست که هر لحظه به صد رنگ در آید
خواهد که به نیرنگ دل ما برباید
یک ذره ز مهرش به دلم هیچ اثر نیست
خاکم به سر ای وای خدا این سر خر کیست.
پسر:
گپ با مو بزن ای مو به قربون زبونت
قربون هم او زلف کرنج سر شونت
قربون سر و زلفت وکج زیدن شونت
قربون کُپا تنگت و او خال لو ونت
ئی خال سیاه توکه تش زیده به جونم
وار پیسه شه پیر منی بست زبونم.
دختر:
هشدار سر و کار تو با سیمبران است
پصد تیر جگرسوز به یک عشوه نهان است
اینجاست که یک بوسه ز ما قیمت جان است
آنجا که عیان است چه حاجت به بیان است
ای لر به حذر باش که ما سخت کمانیم
هرکس که ز ما تیر خورد ما نگرانیم.
پسر:
یه بوسه ز لوهای تو ار قیمت جونه
هرگز تو تصور مکن او بوسه گرونه
جون دادن و استیدن جون کار لرونه
جون حاضره بستون که نگوی کار زبونه
یالا بده بستون یو بوسه یو هم جونه.
دختر:
بسیار چو تو بر سر کویم بدویدند
بسیار دویدند و به جائی نرسیدند
یک تار ز کویم به جهانی بخریدند
گفتند سخنها و جوابی نشنیدند
با مهر و وفا چون گل ما را نسرشتند
در دفتر ما حرف محبت ننوشتند.
پسر:
بهتر ز تیا تو به خدا قبله نما نهد
سروم چوکد صاف تو ای طور رسا نهد
ولله که بهشتم چو تو پرسیل و صفا نهد
هلن خته تک ره به روی مر که پیا نهد
تا خیز بونده منه لوات ببوسه
گم بت بزنه و سرگپات ببوسه.
دختر:
ای لر اثر نرگس شهلا تو ندیدی
خم در خم آن زلف چلیپا تو ندیدی
چون سرو چمن با قد رعنا تو ندیدی
ای لر بچه گویا زن زیبا تو ندیدی
کاین سان سر راهم بگرفتی به دل زار
رد شو ز سر راه من ای مست خبردار.
پسر:
کج بستن دسمال زلیخا نه تو نیدی
قر دادن شولار همیلا نه تو نیدی
اشپیدی پستون و پس پانه تو نیدی
دیدم همه جا سونه و هیچ جا نه تو نیدی
بدبخت مو نهدم مگو ای مست خبردار
بدبخت هونونن که ندینه قر شولار.
دختر:
گر عرصه قامت بکنم روز قیامت
قامت چو نمایم بشود باز قیامت
از معجزه حسن نماتم چو کرامت
اندر صف خوبان بنشبم به امامت
گه زلف برافشانم یا رخ بفروزم
همچو همیلا به یکی عشوه بسوزم.
پسر:
نیدی تو همیلا چو بیاهه و سر او
ور گردن اسپید اونه مهره شوتو
سینس اگوهی مرمره یا سینی ورشو
چی کوگ بهاری ازنه قهقهه و قوقو
مشکسه اور دارم انم ور سر شونس
یه تیت هواری انهم ور پس رونس.
دختر:
از چین سر زلف من آشوب به چین است
بتخانه چینم من و بیتخانه چنین است
از تابش رویم که به خورشید قرین است
گویی که صفای رخ من خلد برین است
رویم بنگر پیشرو فصل بهار است
مویم بنگر راهزن مشک تتار است.
پسر:
گر عقد بوندن به فلک ماه و ستاره
مشکل چو همیلا دی یه فرزند بیاره.
گردآوری و نگارش:
#لیلا_طیبی (رها)
منابع
@radioro_kurdestan
www.kalvare.blogfa.com
www.fa.m.wikipedia.org
www.chb.farhang.gov.ir
www.1079.blogfa.com
۲۱.۱k
۲۷ مهر ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.