پارت۱۳
پارت۱۳
۳سال بعد
جیمین.میا....میا بلند شو
میا.میخوام...بخوابم(خواب آلود)
جیمین.مگه خرسی ساعت ۱۲ظهره
میا.خرس خودتی ...وزغ امازونی
جیمین.پا نشی تهیونگ میکشتم
میا.برو بابا
جیمین.ببین قرار بود تورو ساعت هشت بیدار کنم ولی الان دوازدهه
میا.واقعنی؟
جیمین.ارهههه
میا.باشه بلند شدم
جیمین.میدونی که امشب تولد تهیونگه
میا.اری
جیمین.فقط جان جدت سوتی ندی مثل پارسال یا سال قبلش که با کیک رفتی تو صورتش
میا.گُشو
جیمین.یه سر میرم بیرون لباستم گرفتم روی میزه
میا.تنکیو
جیمین.ساعت۵ میام دنبالت
میا.باشه برو
جیمین.بایی
میا.
پاشدم و رفتم سرویس کارهای لازم و انجام دادم و رفتم اشپز خونه در یخچال و باز کردم یک لیوان شیر سر کشیدم رفتم تا برای تولد تهیونگ خونه رو اماده کنم ... اهنگ گذاشتم و شرو کردم شرشره ها رو نصب کردم کل خونرو بادکنک و تزئین کردم که ساعتای۳اینا شد رفتم تا حاضر بشم که با جیمین برم کیک و کادو رو بگیرم پیراهن مشکی کوتاهی پوشیدم و کمربند مشکی رو دور کمرم بستم و بوتای مشکی و باهاش ست کردم و تا جیمین بیاد یه چرت کوچیک میزنم
یه دفعه گوشیم زنگ خورد جواب ندادم تا اینکه دوباره زنگ خورد بدون اینکه اسمشو ببینم جواب دادم
میا.مردم ازاری تا چه حد سر ظهر مزاحم مردم میشی بابا من ادمی نیستم که لاس بزنم برو ایسگا یکی دیگرو بگیر مرتیکه پفیوز
تهیونگ.من مرتیکه پفیوز شدم دیگه اره
میا. تو ...تو بودی
تهیونگ.خواب بودی
میا.از کجا فهمیدی
تهیونگ.میشناسمت دیگه ....چیکار میکنی
میا.منتظرم جیمین بیاد بریم کی....* وایییییی سوتی دادممممم یا خدا ایندفعه جیمین زندم نمیزاره*
تهیونگ.چیشد با جیمین کجا میخواید برید
میا.میریم....میریم کیف بگیرم ..اره
تهیونگ.اوکی من باید برم
میا.خدافظ
هوففففف خداروشکر ایندفعه گند نمیرنم ...بخاطر جونمم شده سوای نمیدم
حالا یه چرت کوچیک بزنم
زینگگگگگ
ای زهر ماررررر
میا.الو
جیمین.بیا پایین گارم زودتر تموم شد
میا.اومدم
رفتم توی ماشین نشستم
جیمین. خب کجا بریم
میا.بریم کیک و بگیریم و کادو
جیمین.لتس گو
میا.
رفتیم کیک و کادو رو گرفتیم خواستیم برگردیم که یادم اومد لباس نخریدمممم
میا.جیمینننننننن(داد)
ترمز
جیمین. چیشده
میا.من لباس نگرفتم کهههه
جیمین. همین؟
میا.ارههه
جیمین.نمیشه بیخیال بشی ساعت۷شد تهیونگ ۸خونست
میا.نه بریم
با زورررررر جیمینو مجبور کردم بریم پاساژ تا لباس بخریم سخت نگرفتم یک لباس عروسکی خریدم و سریع برگشتم خونه
حمایت؟؟؟
۳سال بعد
جیمین.میا....میا بلند شو
میا.میخوام...بخوابم(خواب آلود)
جیمین.مگه خرسی ساعت ۱۲ظهره
میا.خرس خودتی ...وزغ امازونی
جیمین.پا نشی تهیونگ میکشتم
میا.برو بابا
جیمین.ببین قرار بود تورو ساعت هشت بیدار کنم ولی الان دوازدهه
میا.واقعنی؟
جیمین.ارهههه
میا.باشه بلند شدم
جیمین.میدونی که امشب تولد تهیونگه
میا.اری
جیمین.فقط جان جدت سوتی ندی مثل پارسال یا سال قبلش که با کیک رفتی تو صورتش
میا.گُشو
جیمین.یه سر میرم بیرون لباستم گرفتم روی میزه
میا.تنکیو
جیمین.ساعت۵ میام دنبالت
میا.باشه برو
جیمین.بایی
میا.
پاشدم و رفتم سرویس کارهای لازم و انجام دادم و رفتم اشپز خونه در یخچال و باز کردم یک لیوان شیر سر کشیدم رفتم تا برای تولد تهیونگ خونه رو اماده کنم ... اهنگ گذاشتم و شرو کردم شرشره ها رو نصب کردم کل خونرو بادکنک و تزئین کردم که ساعتای۳اینا شد رفتم تا حاضر بشم که با جیمین برم کیک و کادو رو بگیرم پیراهن مشکی کوتاهی پوشیدم و کمربند مشکی رو دور کمرم بستم و بوتای مشکی و باهاش ست کردم و تا جیمین بیاد یه چرت کوچیک میزنم
یه دفعه گوشیم زنگ خورد جواب ندادم تا اینکه دوباره زنگ خورد بدون اینکه اسمشو ببینم جواب دادم
میا.مردم ازاری تا چه حد سر ظهر مزاحم مردم میشی بابا من ادمی نیستم که لاس بزنم برو ایسگا یکی دیگرو بگیر مرتیکه پفیوز
تهیونگ.من مرتیکه پفیوز شدم دیگه اره
میا. تو ...تو بودی
تهیونگ.خواب بودی
میا.از کجا فهمیدی
تهیونگ.میشناسمت دیگه ....چیکار میکنی
میا.منتظرم جیمین بیاد بریم کی....* وایییییی سوتی دادممممم یا خدا ایندفعه جیمین زندم نمیزاره*
تهیونگ.چیشد با جیمین کجا میخواید برید
میا.میریم....میریم کیف بگیرم ..اره
تهیونگ.اوکی من باید برم
میا.خدافظ
هوففففف خداروشکر ایندفعه گند نمیرنم ...بخاطر جونمم شده سوای نمیدم
حالا یه چرت کوچیک بزنم
زینگگگگگ
ای زهر ماررررر
میا.الو
جیمین.بیا پایین گارم زودتر تموم شد
میا.اومدم
رفتم توی ماشین نشستم
جیمین. خب کجا بریم
میا.بریم کیک و بگیریم و کادو
جیمین.لتس گو
میا.
رفتیم کیک و کادو رو گرفتیم خواستیم برگردیم که یادم اومد لباس نخریدمممم
میا.جیمینننننننن(داد)
ترمز
جیمین. چیشده
میا.من لباس نگرفتم کهههه
جیمین. همین؟
میا.ارههه
جیمین.نمیشه بیخیال بشی ساعت۷شد تهیونگ ۸خونست
میا.نه بریم
با زورررررر جیمینو مجبور کردم بریم پاساژ تا لباس بخریم سخت نگرفتم یک لباس عروسکی خریدم و سریع برگشتم خونه
حمایت؟؟؟
۱.۹k
۲۵ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.