ویو جین
ویو جین
یه تماس از مکس داشتم رفتم تو حیاط جواب بدم
کارم تموم شد رفتم داخل ات کجاست؟
ولش کن
رفتم تو اتاقم
ویو ا.ت
صدای در اومد جین مگه نرفته بود بیرون؟
الان چیکار کنم
خوبه هنوز لخت نشدم ا.الان چیکار کنم
اگه منو تو این وضع ببینه دفنم میکنه
چشمم به پنجره خورد رفتم سمتش
پنجرش سمت باغ بود ولی ارتفاش یکم بلند بود
بیخیال ا.ت بهتر از اینه که مچتو بگیره
عزممو جزم کردم پنجره رو ارم باز کردم
هوفف از پسش بر میایی ا.ت
جین:داری چیکار میکنی
از ترس پریدم افتادم پایین
ا.ت:(جیغ)
ویو جین
ا.ت اینجا چیکار میکنه چرا پرید
یهو صدای جیغش اومد
بدو بدو رفتم سمت باغ
سرپا شده بود
جین:ا.ت خوبی
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: برگرد برگرد
جین: چی؟
ا.ت:میگم برو*داد
رومو اونور کردم بلند گفتم
جین:ازت توضیح میخوام
راه افتادم طرف اتاقم رفتم تو حمومم وان نصفه اب بودو یه دست لباس با حوله تو سبد بود
چرا میخواست اینجا حموم کنه؟
ویو ا.ت
پوف بلاخره رفت
حتما تا الان حسابی عصبانی شدهو فکرای بد میکنه اهههه چرا من انقد بد بختم
با هزار بدبختی رفتم تو اتاقم
حالا چیکار کنم با خودم
لباسامو در اوردمو
دستو صورتمو با موهام توی دست شوری که تو همو بود شستم (دست شور نه دست شویی😂)
با یه حوله کوچیک خشک کردمو لباش تنم کردم
راه افتادم سمت اتاق جین در زدمو وارد شدم
سرمو پایین انداختم
بلند شد از جاشو یه حول انداخت رو سرم
جین:موهاتو خشک کن سرما میخوری
ماهامو با حوله خشک کردم
ا.ت:ببخش...
کوک:نمیخواد معذرت خواهی کنی فقط بگو اینجا چیکار میکردی؟
ا.ت:م.من داشتم باغ راه می
کوک:زود تر میخوای داستان تعریف کنی
ا.ت:لباسام گلی شد شیر حمومم شکست فکر کردم بیرونی اتاق دیگه ایم نبود مجبور بودم
جین:خیله خب برو بیرون
ا.ت:ب.برم بیرون؟ن.نمیخوای سرزنشم کنی؟
جین:مکس*داد
ا.ت:باشه باشه
جوش نیار اقای از خود راضی از اتاقش اومدم بیرون رفتم تو اتاق خودم موهامو با سشوار داشتم خشک میکردم که صدای در اومد
ا.ت:بیا تو
در باز شد یه مرد غریبه اومد داخل...
یه تماس از مکس داشتم رفتم تو حیاط جواب بدم
کارم تموم شد رفتم داخل ات کجاست؟
ولش کن
رفتم تو اتاقم
ویو ا.ت
صدای در اومد جین مگه نرفته بود بیرون؟
الان چیکار کنم
خوبه هنوز لخت نشدم ا.الان چیکار کنم
اگه منو تو این وضع ببینه دفنم میکنه
چشمم به پنجره خورد رفتم سمتش
پنجرش سمت باغ بود ولی ارتفاش یکم بلند بود
بیخیال ا.ت بهتر از اینه که مچتو بگیره
عزممو جزم کردم پنجره رو ارم باز کردم
هوفف از پسش بر میایی ا.ت
جین:داری چیکار میکنی
از ترس پریدم افتادم پایین
ا.ت:(جیغ)
ویو جین
ا.ت اینجا چیکار میکنه چرا پرید
یهو صدای جیغش اومد
بدو بدو رفتم سمت باغ
سرپا شده بود
جین:ا.ت خوبی
ا.ت:تو اینجا چیکار میکنی
ا.ت: برگرد برگرد
جین: چی؟
ا.ت:میگم برو*داد
رومو اونور کردم بلند گفتم
جین:ازت توضیح میخوام
راه افتادم طرف اتاقم رفتم تو حمومم وان نصفه اب بودو یه دست لباس با حوله تو سبد بود
چرا میخواست اینجا حموم کنه؟
ویو ا.ت
پوف بلاخره رفت
حتما تا الان حسابی عصبانی شدهو فکرای بد میکنه اهههه چرا من انقد بد بختم
با هزار بدبختی رفتم تو اتاقم
حالا چیکار کنم با خودم
لباسامو در اوردمو
دستو صورتمو با موهام توی دست شوری که تو همو بود شستم (دست شور نه دست شویی😂)
با یه حوله کوچیک خشک کردمو لباش تنم کردم
راه افتادم سمت اتاق جین در زدمو وارد شدم
سرمو پایین انداختم
بلند شد از جاشو یه حول انداخت رو سرم
جین:موهاتو خشک کن سرما میخوری
ماهامو با حوله خشک کردم
ا.ت:ببخش...
کوک:نمیخواد معذرت خواهی کنی فقط بگو اینجا چیکار میکردی؟
ا.ت:م.من داشتم باغ راه می
کوک:زود تر میخوای داستان تعریف کنی
ا.ت:لباسام گلی شد شیر حمومم شکست فکر کردم بیرونی اتاق دیگه ایم نبود مجبور بودم
جین:خیله خب برو بیرون
ا.ت:ب.برم بیرون؟ن.نمیخوای سرزنشم کنی؟
جین:مکس*داد
ا.ت:باشه باشه
جوش نیار اقای از خود راضی از اتاقش اومدم بیرون رفتم تو اتاق خودم موهامو با سشوار داشتم خشک میکردم که صدای در اومد
ا.ت:بیا تو
در باز شد یه مرد غریبه اومد داخل...
۸.۵k
۲۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.