پدر خونده (part 203)

پدر خونده (part 203)

& تهیونگ ،دلیلت قانع کننده نبود.
چون من همیشه سعی کردم برات توضیح بدم ولی کی بود که اجازه حرف زدن بهم رو نمی‌داد.

تهیونگ‌ سکوت کرده بود

جونگکوک داد بلندی زد که تهیونگ یک لحظه ترسید

& پس حق نداری منو مقصر بدونی مردک (داد)

تهیونگ از روی صندلی که نشسته بود بلند میشه و سمت اسلحه میره

جونگکوک بیخیال لب زد

& برو بشین .

♤ من نمیتونم خودمو ببخشم کوک .

بعد تموم شدن حرفش اسلحه رو روی سر خودش گذاشت و شلیک کرد

جونگکوک شوکه نگاهش کرد

& تهیونگ هیچوقت رفتارت منطقی نبود دوست داشتم دوباره با هم کار کنیم

و اشکی از گوشه چشمش چکید .

جسم‌بی جون تهیونگ رو به زیر زمین برد و داخل تابوتی گذاشت .

و بعد از عمارت خارج شد و سوار ماشینش شد و بعد دو دقیقه به خونه رسید .

به محض رسیدن وارد اتاق شد که ات با تعجب نگاهش کرد

* جونگکوکا چیشده ،

& هیچی پرنسس یکم صبر کن تا آماده بشم عروسی دو ساعت دیگه شروع میشه .

* جونگکوکا مطمئنی خوبی؟

& آره بیب

و بعد تموم شدن حرفش وارد حموم شد
دیدگاه ها (۳)

پدر خونده (part 204)

بچه ها چرا گزارش کردین ؟ اگه خوشتون نمیاد میتونید بگید این ...

پدر خونده (part 202)

پدر خونده (part 201)

black flower(p,252)

black flower(p,251)

black flower(p,243)

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط