P4
P4
وقتی شب مست میاد خونه.............
کوک:هیسسس چته ؟
ا.ت:(جیغغغغ)ولم کن تو منو میخوای بخوریی
کوک:عه که اینطوری بع من تحمت میزنی ارع؟
ا.ت:نه من غلط کنم ددی نکن قلقلکم میشه
کوک:وایسا ببینم گفتی قلقلکی ؟
ا.ت:ن....نه گو خوردم
کوک:دیگه دیرهههه
(شروع میکنه به قلقلک دادن ا.ت)
ا.ت:اهههه نکننننن(جیغ و خنده)
کوک:نمیشهههه
ا.ت:کوک تروخدا نکن به خدا خستم
کوک:اوکی پس بریم بخوابیم
ا.ت:اره بریم که خیلی خوابم میاد
ویو کوک
رفتیم تو اتاق دراز کشیدیم روی تخت ا.تم کنارم بود از کمرش گرفتمو به خدم نزدیک کردم
ا.ت:کوکی نکن مورمورم میشه
کوک:چرا ما بیشتر از اینا پیش رفتیم مگه نه؟
ا.ت:کوکککککک
کوک:جانننن کوککک
ا.ت:انقدر مسخره بازی درنیارا
کوک:اوکی مگه خسته نبودی بخواب پس(ناراحت)
ا.ت:ناراحت شدی؟
کوک:نه اصلا مهم نیست
ا.ت:اوکی
ویو ا.ت
واا اخه مگه من چی بهش گفتم که انقدر ناراحت شد
حقیقتا زیاد مهم نبود چون فردا خودش یادش میره ...
پس پشتمو کردم به کوک و خوابیدم.........
{صبح}
ویو کوک
صبح با پرتو های نور خورشید که میزد به چشمام بیدار شدم از دست ا.ت ناراحت بدم
پس تصمیم گرفتم قهر کنم باهاش حالا مگه چی میشه همیشه اون قهره و من نازشو میکشم حالام یه بار من قهر باشمو نازمو بکشه البته که متمعنم اون نازمو نمیکشه و آخر باید به گوه خوردن بیوفتم .... اوف.......
ا.ت:کوک پاشو بیا صبحانه
کوک:نمی خورم قرار دارم صبحانه رو(سرد)
ا.ت:الان چیشد وایسا بینم پیاده شو تا باهم بریم قرار؟باکی؟کجا؟براچی؟
کوک:هه(پوزخند)به توچه که باکی
ا.ت:معلومه چته توی خرررررر
کوک:من رفتم
ا.ت:وایسا ببینم چرا انقد تیپ زدی؟
کوک:خب هرکی میره قرار تیپ میزنه و اینکه من همیشه خوشتیپم
ا.ت:پدرتو درمیارم اگه بفهمم با دختر قرار داری
کوک:دیرمه من رفتم
ا.ت:بری که برنگردی
........
وقتی شب مست میاد خونه.............
کوک:هیسسس چته ؟
ا.ت:(جیغغغغ)ولم کن تو منو میخوای بخوریی
کوک:عه که اینطوری بع من تحمت میزنی ارع؟
ا.ت:نه من غلط کنم ددی نکن قلقلکم میشه
کوک:وایسا ببینم گفتی قلقلکی ؟
ا.ت:ن....نه گو خوردم
کوک:دیگه دیرهههه
(شروع میکنه به قلقلک دادن ا.ت)
ا.ت:اهههه نکننننن(جیغ و خنده)
کوک:نمیشهههه
ا.ت:کوک تروخدا نکن به خدا خستم
کوک:اوکی پس بریم بخوابیم
ا.ت:اره بریم که خیلی خوابم میاد
ویو کوک
رفتیم تو اتاق دراز کشیدیم روی تخت ا.تم کنارم بود از کمرش گرفتمو به خدم نزدیک کردم
ا.ت:کوکی نکن مورمورم میشه
کوک:چرا ما بیشتر از اینا پیش رفتیم مگه نه؟
ا.ت:کوکککککک
کوک:جانننن کوککک
ا.ت:انقدر مسخره بازی درنیارا
کوک:اوکی مگه خسته نبودی بخواب پس(ناراحت)
ا.ت:ناراحت شدی؟
کوک:نه اصلا مهم نیست
ا.ت:اوکی
ویو ا.ت
واا اخه مگه من چی بهش گفتم که انقدر ناراحت شد
حقیقتا زیاد مهم نبود چون فردا خودش یادش میره ...
پس پشتمو کردم به کوک و خوابیدم.........
{صبح}
ویو کوک
صبح با پرتو های نور خورشید که میزد به چشمام بیدار شدم از دست ا.ت ناراحت بدم
پس تصمیم گرفتم قهر کنم باهاش حالا مگه چی میشه همیشه اون قهره و من نازشو میکشم حالام یه بار من قهر باشمو نازمو بکشه البته که متمعنم اون نازمو نمیکشه و آخر باید به گوه خوردن بیوفتم .... اوف.......
ا.ت:کوک پاشو بیا صبحانه
کوک:نمی خورم قرار دارم صبحانه رو(سرد)
ا.ت:الان چیشد وایسا بینم پیاده شو تا باهم بریم قرار؟باکی؟کجا؟براچی؟
کوک:هه(پوزخند)به توچه که باکی
ا.ت:معلومه چته توی خرررررر
کوک:من رفتم
ا.ت:وایسا ببینم چرا انقد تیپ زدی؟
کوک:خب هرکی میره قرار تیپ میزنه و اینکه من همیشه خوشتیپم
ا.ت:پدرتو درمیارم اگه بفهمم با دختر قرار داری
کوک:دیرمه من رفتم
ا.ت:بری که برنگردی
........
۱۰.۵k
۱۳ بهمن ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.