p2
ا.ت:من میرم حواست باشه ها نیلا
نیلا:چشم خانم
ویو ا.ت
رفتم اتاقم تا یکم استراحت کنم اههه
فکر این پسره قزمیت از سرم بیرون نمیره
چقدم کراش بوداااا اوففف ا.ت چی وز وز
میکنی اههه خیلی امروز رو مخم بود ایششش
تو همین فکرا بودن که یهو در با شتاب باز شد..
نیلا:خ....خانم اقای کیم به هوش امد(نفس
نفس)
ا.ت:نیلا(جیغغ)مگه نمیگم بدم میاد وقتی تو
اتاقمم بدون در زدن بیاد داخل هااااا(داد)
بعدشم من مریضی به نام اقای کیم نداشتم
نیلا:چرا داشتین خانم همون آقای صبح امد
تیر خورده بود اون اقای کیم هستش
ا.ت:خااا حالا بریم ببینمش
(رفتن اتاق تهیونگ)
ا.ت:خب سلام اقای........
تهیونگ:کیم ....... کیم تهیونگ
ا.ت:اقای کیم خوبین ؟ سرگیجه ندارین؟
تهیونگ:نه همین که شمارو دیدم خوب شدم
ا.ت:اوففففف اینم شانسه مای
تهیونگ:.................
(ببخشید کم شد فردا ادامشو میزارم)
نیلا:چشم خانم
ویو ا.ت
رفتم اتاقم تا یکم استراحت کنم اههه
فکر این پسره قزمیت از سرم بیرون نمیره
چقدم کراش بوداااا اوففف ا.ت چی وز وز
میکنی اههه خیلی امروز رو مخم بود ایششش
تو همین فکرا بودن که یهو در با شتاب باز شد..
نیلا:خ....خانم اقای کیم به هوش امد(نفس
نفس)
ا.ت:نیلا(جیغغ)مگه نمیگم بدم میاد وقتی تو
اتاقمم بدون در زدن بیاد داخل هااااا(داد)
بعدشم من مریضی به نام اقای کیم نداشتم
نیلا:چرا داشتین خانم همون آقای صبح امد
تیر خورده بود اون اقای کیم هستش
ا.ت:خااا حالا بریم ببینمش
(رفتن اتاق تهیونگ)
ا.ت:خب سلام اقای........
تهیونگ:کیم ....... کیم تهیونگ
ا.ت:اقای کیم خوبین ؟ سرگیجه ندارین؟
تهیونگ:نه همین که شمارو دیدم خوب شدم
ا.ت:اوففففف اینم شانسه مای
تهیونگ:.................
(ببخشید کم شد فردا ادامشو میزارم)
۱۱.۵k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.