𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙
𝑇ℎ𝑒 𝑙𝑜𝑠𝑡 𝑎𝑛𝑔𝑒𝑙
𝑃𝐴𝑅𝑇: 100
___
مسیر نگاهشو دنبال کردم.....به مردی که غرق در خون زیر مشتام داشت جون میداد رسیدم.....
از روش بلند شدم....با اشاره به خدمتکارا و بادیگاردای جمع شده اونجا فهموندم اینو از اینجا جمع کنن......
بیدرنگ به سمت ات قدم های بلندی که با دویدن فرقی نداشتن برداشتم.....
روی ذانوم نشستم تا ارومش کنم.....قبل از باز کردن دهنم و استفاده از جملههای همیشگی......برای اروم کردنش....
به بغلم هجوم برد.......
کوک: اروم باش عزیزم! من.....منو ببخش کنترلمو از دست دادم..... ببخشید
لطفاً گریه نکن....
ات: تو....تو اونو
کوک:بهش فک نکن.....چیز مهمی نیست....
همونطور توی بغلم بلندش کردمو روی تخت نشستم....صدایی ازش نمیومد.....ولی با تکون خوردن ناخودآگاه بدنش از هق هقاش میلرزید....
کوک: چیزی نیست....نفس عمیق بکش....تموم شد.....اشکاتو الکی هدر نده
"سهساعتبعد"
وقتی بیدار شدم ات تو بغلم خواب بود....رده های خشک شده اشک روی صورتش و دماغ و گونههای قرمز شدش.....
خیلی کم معلوم بود.....
سرشو به سینم نزدیک تر کردمو کش موهاشو دراوردم.....
بازی با موهای این دختر.....
از ارامبخشم مؤثر تره.....ولی عوارضش به جنون کشیدنه..... دیونه کردن.....عاشق کردن هر لحظه بیشتر از لحظه قبل.....
عوارضش کنترل کردن تپش این قلب فراری و بیزار از ناراحتیشه.....
_____________
شُروط بیبایم=
کامنت=0
لایک=60
هوا چقد خوبه!🤣
𝑃𝐴𝑅𝑇: 100
___
مسیر نگاهشو دنبال کردم.....به مردی که غرق در خون زیر مشتام داشت جون میداد رسیدم.....
از روش بلند شدم....با اشاره به خدمتکارا و بادیگاردای جمع شده اونجا فهموندم اینو از اینجا جمع کنن......
بیدرنگ به سمت ات قدم های بلندی که با دویدن فرقی نداشتن برداشتم.....
روی ذانوم نشستم تا ارومش کنم.....قبل از باز کردن دهنم و استفاده از جملههای همیشگی......برای اروم کردنش....
به بغلم هجوم برد.......
کوک: اروم باش عزیزم! من.....منو ببخش کنترلمو از دست دادم..... ببخشید
لطفاً گریه نکن....
ات: تو....تو اونو
کوک:بهش فک نکن.....چیز مهمی نیست....
همونطور توی بغلم بلندش کردمو روی تخت نشستم....صدایی ازش نمیومد.....ولی با تکون خوردن ناخودآگاه بدنش از هق هقاش میلرزید....
کوک: چیزی نیست....نفس عمیق بکش....تموم شد.....اشکاتو الکی هدر نده
"سهساعتبعد"
وقتی بیدار شدم ات تو بغلم خواب بود....رده های خشک شده اشک روی صورتش و دماغ و گونههای قرمز شدش.....
خیلی کم معلوم بود.....
سرشو به سینم نزدیک تر کردمو کش موهاشو دراوردم.....
بازی با موهای این دختر.....
از ارامبخشم مؤثر تره.....ولی عوارضش به جنون کشیدنه..... دیونه کردن.....عاشق کردن هر لحظه بیشتر از لحظه قبل.....
عوارضش کنترل کردن تپش این قلب فراری و بیزار از ناراحتیشه.....
_____________
شُروط بیبایم=
کامنت=0
لایک=60
هوا چقد خوبه!🤣
۱۱.۳k
۱۶ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.