part⁸🫧🐰
part⁸🫧🐰
ا.ت.
رفتم توی اتاقم و در و بستم... میبنی با زندگیم چطوری داره بازی میشه ... من...
تق تق تقصدای در*
ثانیه ای بعد جیهوپ اومد داخل
جیهوپ.معلوم هست داری چیکار میکنی...میخوای زندگیتو به فنا بدی... اخه دختر چرا اینقدر احمقی چراااااا ... اون مرد فقط برای منافعش کار میکنه برای چی باهاش موافقت کردی چرا گذاشتی مثل عروسک باهات بازی کنه
ا.ت. فکر کردی دوست داشتم اینطوری بشه فکر میکنی من دوست دارم شریک زندگیم شخصی نباشه که میخوام ولی چیکار کنم هان تو بهم بگو چیکار کنم... اگر موافقت نمیکردم تو و تهیونگ از دست میدادم ... منمه جز شما دوتا شخص دیگه ای رو ندارم. تو بهم بگو چیکار میکردم ( گریه)
جیهوپ. اه ... واقعا باورم نمیشه ... خیله خب باشه اینقدر دماغو نباش زود باش اشکاتو پاک کن ...بدو
ا.ت.من دماغو نیستم (گریه بیشتر)
جیهوپ.*تو شکه بچه* باشه باشه نیستی
ا.ت.از اتاقم برو بیرون میخوام بکپم خوابم میاد
جیهوپ.فردا رو میخوای چیکار کنی؟
ا.ت.یک گوهی میخورم حالا برو بیرون
جیهوپ.خواهرم مودب باش
ا.ت. برادرم با تمام احترام میگم گمشوووو بیروننن
جیهوپ. تغییر سرعت مودت و برم من ...باییی
ا.ت.
روی تختم ولو شدم ... من تصمیم درست رو گرفتم همین که اونا پیشم باشن من خوشحالم
قطره اشکی که از گوشه چشمم پایین افتاد و پاک کردم و لبخندی زدم ...نمیخوام به هیچی فکر کنم فقط میخوام بخوابم
تند تند دارم مینویسم براتون مقداری حمایت؟!!!
ا.ت.
رفتم توی اتاقم و در و بستم... میبنی با زندگیم چطوری داره بازی میشه ... من...
تق تق تقصدای در*
ثانیه ای بعد جیهوپ اومد داخل
جیهوپ.معلوم هست داری چیکار میکنی...میخوای زندگیتو به فنا بدی... اخه دختر چرا اینقدر احمقی چراااااا ... اون مرد فقط برای منافعش کار میکنه برای چی باهاش موافقت کردی چرا گذاشتی مثل عروسک باهات بازی کنه
ا.ت. فکر کردی دوست داشتم اینطوری بشه فکر میکنی من دوست دارم شریک زندگیم شخصی نباشه که میخوام ولی چیکار کنم هان تو بهم بگو چیکار کنم... اگر موافقت نمیکردم تو و تهیونگ از دست میدادم ... منمه جز شما دوتا شخص دیگه ای رو ندارم. تو بهم بگو چیکار میکردم ( گریه)
جیهوپ. اه ... واقعا باورم نمیشه ... خیله خب باشه اینقدر دماغو نباش زود باش اشکاتو پاک کن ...بدو
ا.ت.من دماغو نیستم (گریه بیشتر)
جیهوپ.*تو شکه بچه* باشه باشه نیستی
ا.ت.از اتاقم برو بیرون میخوام بکپم خوابم میاد
جیهوپ.فردا رو میخوای چیکار کنی؟
ا.ت.یک گوهی میخورم حالا برو بیرون
جیهوپ.خواهرم مودب باش
ا.ت. برادرم با تمام احترام میگم گمشوووو بیروننن
جیهوپ. تغییر سرعت مودت و برم من ...باییی
ا.ت.
روی تختم ولو شدم ... من تصمیم درست رو گرفتم همین که اونا پیشم باشن من خوشحالم
قطره اشکی که از گوشه چشمم پایین افتاد و پاک کردم و لبخندی زدم ...نمیخوام به هیچی فکر کنم فقط میخوام بخوابم
تند تند دارم مینویسم براتون مقداری حمایت؟!!!
۲.۲k
۱۸ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.