عادت های عجیبی داشت نه از آن ها که دل آدم را بزند یا ...

عادت های عجیبی داشت. نه از آن ها که دلِ آدم را بزند. یا فکر کنی که اگر موقعیتش پیش بیاید چه ها که نخواهد شد .. نه ! عجیب بودنش به ملموس بودنش بود .. واقعی بودنش. ناراحت که می‌شد یا دلش را که می‌شکستند یک دستمال نَم‌دار برمی‌داشت می‌افتاد به جان خانه. از همه بیشتر آینه ی اتاق. یک بار که دلگیر بودنش را نگاه می‌کردم و چای دم می‌کردم دیدم با تمام قدرت پاک می‌کند شیشه ها را .. آینه را ! گفتم ماه منیر چه می‌کنی ؟ گفت لک دارد دخترجان لک دارد ! گفتم اگر کار کردن من به دلت نمی‌نشیند بگو بهتر و بیشتر بسابم ! گفت نه نه تو که خیر ببینی خیلی زحمت می‌کشی. آخر خسته که شد نشست و پای چپش را دراز کرد. دستش را گذاشت روی زانویش. چای را که زمین گذاشتم استکان را برداشت ! قند را فوت کرد و با چای غسلش داد و گذاشت در دهانش. گفتم : نمی‌سوزاند ؟ از جوش در نیامده سر می‌کشی ؟ ابرویی بالا انداخت و گفت : ایشمَلیدی قیزیم ! که صد البته نبود !! از آن روز طلوع های زیادی گذشت. یک روز که ناراحت بودم از دلبُرده ام؛ ناخودآگاه دستمالی را نم‌دار کردم و دست به کار شدم. بعد که به خودم آمدم یاد ماه منیر افتادم. با خودم گفتم حق داشت .. آن لکی که از دستِ عشق روی دلم افتاده بود را داشتم از روی در و پنجره پاک می‌کردم ... از آینه؛ که زُل می‌زدم به خودم و دستمال را جوری با قدرت می‌کشیدم که پاک شود هرچه دلگیریست از چشم‌هایم ... که چایِ بعدش را داغ بنوشم تا بسوزاند و جای دلسوختگی ام را بگیرد. که گرد و غبارِ دل شکستگی از روی قند با یک فوت بلند شود. به هر حال باید کاری می‌کردم برای دوست داشتنم که تا آمدنش غریب نمانَد .. دوام بیاورد. هرچند آنگونه که باید نمی‌رفت .. پاک نمی‌شد ... اما خب .. تا به خانه بیاید و چیزی بگوید از دوست داشتنش، بخشیده بودمش ...
.
. #مریم_قهرمانلو
دیدگاه ها (۷)

دردِ عشقی کشیده ام که فقط هر که باشد دچار می فهمدمرد، معنای ...

. . خستم از این رفتناز مرگ احساسماین بی خبر رفتنسنگین تره وا...

.میگفت رابطه ی ما خیلی هیجان انگیز بود، از ساعت گذاشتن و بید...

.آن وقت ها مشغول خواندن کتابی از داستایوفسکی بودم وعادت احمق...

فاصله ای برای زنده ماندن جیمین روی زانوهایش جلوی من ماند، مث...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۶"ویو جنا".ولی پتو رو بالا...

"MY FAVORITE ENEMY"GHAPTER:1PART:۶۵"ویو جنا"با گشنگی چشمام و...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط